اخبار خط‌مشی‌ فضای مجازیاخبار داخلیاقتصاد دیجیتالاقتصادیحکمرانی پلتفرمخدماتیادداشت تحلیلی

طلای دیجیتال؛ در مسیر پلتفرمی شدن

کسب‌وکارهای خرید طلا، چطور طلا را جایگزین ریال خواهند کرد؟

هجوم مردم به طلای دیجیتال

فروش آنلاین طلای آب‌شده به یکی از پرتکرارترین موضوعات بنرهای تبلیغاتی شهر تبدیل شده‌اند. به گفته رئیس کمیسیون تخصصی طلا، جواهر و نقره اتاق اصناف ایران، از سال 99 تا امروز 286[1] پروانه کسب فروش طلای آنلاین صادر شده است.[2] البته توجه گسترده به این حوزه به نهایتاً یک سال اخیر برمی‌گردد؛ به‌طوری که لااقل ده پلتفرم پرمخاطب در این حوزه شکل گرفته است. تعداد نصب این سکوها از بازار و مایکت، محبوبیت آنها را نشان می‌دهد. برخی از این پلتفرم‌ها نیز به‌واسطه‌ی سابقه‌ی شرکت مادر خود مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ مانند خدمت فروش طلای دیجی‌کالا و تکنوگلد (وابسته به تکنولایف).

کارمزد نسبتاً پایین، سرعت و دسترسی بالا، امکان خرید در مبالغ خرد، عدم نیاز به سازوکارهای احراز هویت مثل کد بورسی و قبل از همه‌ی اینها باور عمومی نسبت به ارزش همیشگی و ذاتی طلا، باعث شده خرید طلای دیجیتال با وجود راه‌های سنتی سرمایه‌گذاری مانند خرید فیزیکی سکه، سهام صندوق‌های طلا و یا سایر سهام‌های بورسی، جذابیت پیدا کند.

سؤالات پیش روی طلای دیجیتال

جذب سریع و گسترده کاربران به این حوزه سؤالات و شبهات زیادی را حول این کسب‌وکارها ایجاد کرده است. نگرانی از خالی‌فروشی این پلتفرم‌ها در صدر این موارد قرار دارد؛ چراکه اگر در مقابل پول دریافت شده از مردم، واقعاً طلایی خریداری نشود و طلا دچار جهش قیمت بشود، سرمایه‌ی مردم از بین خواهد رفت و امکان تسویه حساب این کسب‌وکارها دور از انتظار است. انتقادات دیگری چون فروش طلاهای با عیار پایین‌تر و کیفیت نامناسب (در حالت ارسال طلای آب شده در ازای کارمزد جدید)، تأخیر در ارسال طلا، تفاوت قیمت با بازار و… در خصوص این پلتفرم‌ها مطرح شده است.

اما پرسشی که مورد توجه قرار نگرفته، چشم‌انداز این پلتفرم‌ها برای آینده است. آیا قرار است کسب‌وکار آنها به خرید و فروش طلا به‌عنوان «کالایی سرمایه‌ای» و اخذ کارمزد در ازای هر تراکنش از «مشتری» باقی بماند؟ آیا آینده‌ی دیگری برای گسترش این صنعت و جذب مشتریان جدید و توسعه این کسب‌وکار قابل فرض است؟ در این یادداشت، بر اساس منطق پلتفرمی و قواعد حاکم بر رفتار آنها، به این سؤال پاسخ داده خواهد شد.

منطق پلتفرمی

ماهیت چندسویگی پلتفرم‌های دیجیتال این امکان را به آنها می‌دهد تا نه تنها بازار موجود را دیجیتال کنند، بلکه بازارهای مختلفی که در اقتصاد سنتی و فیزیکی از هم جدا هستند را به یک‌دیگر متصل کند. به‌عنوان مثال، اسنپ به‌عنوان پلتفرمی که زیرساخت حمل‌ونقل درون شهری را برای خود توسعه داده (دیجیتال کردن بازار سنتی)، موفق می‌شود این زیرساخت را تا حوزه‌های جدیدی مثل غذا، کالای سوپرمارکتی، نان، دارو و … امتداد دهد. تپسی برای مسافران خود این فرصت را فراهم می‌کند تا حین سفر به‌صورت رایگان از فیلم‌نت، فیلم و سریال تماشا کنند و سرگرم بشوند. هر دو پلتفرم‌، خدمات خود را به حوزه اعتباردهی متصل کرده و امکان خرید قسطی برای خدمات و محصولات خود را فراهم می‌کنند. در واقع این پلتفرم‌ها بیشتر از راهبرد صرفه به مقیاس[3]، از صرفه به قلمرو[4] استفاده می‌کنند. اهمیتی ندارد که ستون اصلی این پلتفرم‌ها در ابتدا تاکسی اینترنتی بود؛ مهم این است که آنها شبکه گسترده‌ای از کاربران را دارند که هر روز به اپلیکیشن آنها مراجعه می‌کنند. آنها هر خدمتی را در صفحه اول اپلیکیشن خود ارائه بدهند، میلیون‌ها نفر از آن بازدید خواهند کرد.

آینده پلتفرمی طلای دیجیتال

حال نرم‌افزارهای خرید طلای دیجیتال نیز ظرفیت بسیار زیادی برای اتصال به دیگر بازارهای خرید و فروش کالا و تبدیل شدن به یک پلتفرم[5] را دارند. به این صورت که امروز از این کسب‌وکارها برای تبدیل ریال به طلا و بعداً تبدیل طلا به ریال استفاده می‌شود. در آینده ممکن است امکان تبدیل طلا به کالا و خدمات نیز فراهم بشود. در این صورت، کاربران می‌توانند با تبدیل درآمد خود به طلا، ضمن جلوگیری از کاهش ارزش دارایی خود، به راحتی محصولات مورد نیاز خود را خرید کنند. در این حالت، پلتفرم فروش طلا می‌تواند با کارمزد بسیار کم و یا حتی بدون کارمزد طلای مشتریان را بفروشد؛ چراکه منبع درآمد جدیدی برای خود ایجاد کرده است: کارمزد دریافتی از فروشگاه‌های طرف قرارداد. در واقع این فروشگاه‌ها، بسیاری از مشتریان خود را مدیون پلتفرم‌های طلا خواهند بود؛ لذا منطقی است که بخشی از درآمد خود را با این پلتفرم‌ها تسهیم کنند؛ همان طور که این اتفاق در لندتک‌ها رخ می‌دهد.

می‌توان از این هم فراتر رفت و پلتفرم‌های طلا را نه تنها واسطی برای خرید محصول بلکه برای خرید اعتباری محصولات تصور کرد. به این صورت که فرد معادل ارزش طلایی که در پلتفرم خریداری کرده (یا مقداری کمتر)، اعتبار برای خرید از فروشگاه‌های طرف قرارداد پلتفرم دریافت می‌کند. به میزانی که خرید کند، طلای فرد در پلتفرم بلوکه می‌شود. در این صورت، هم مشتری در حین پرداخت اقساط با افزایش قیمت طلا ارزش پول خود را حفظ می‌کند، هم پلتفرم از پرداخت اقساط توسط مشتری اطمینان کامل دارد؛ چراکه می‌تواند در صورت عدم پرداخت، طلای او را برای خود بردارد.

نکته مهم آن است که پلتفرم‌هایی مثل دیجی‌کالا که زیرساخت‌های فروش کالا و اعتباردهی را از قبل دارند، انگیزه و توان بیشتری برای این کار خواهند داشت. همان‌طور که اشاره شد، در اقتصاد پلتفرمی تمرکز روی «صرفه به قلمرو» است. برای کسب‌وکارهایی که همین امروز ماهیت پلتفرمی داشته و پیش از این در عرصه‌های متعددی حضور پیدا کرده‌اند، زیرساخت لازم برای ایجاد فرصت خرید کالا و خدمات به صورت نقدی یا اقساطی با طلا (به‌جای ریال)‌ فراهم‌تر است.

چالش پیش‌روی تنظیم‌گران

این فقط یک مثال از رفتار پلتفرمی مورد انتظار از کسب‌وکارهای فروش طلای آنلاین است. در اینجا باید به این سؤال پاسخ داد که این آینده‌ی پیش‌روی این حوزه، چه تأثیری بر قدرت ریال و حکمرانی بانک مرکزی از گردش نقدینگی در کشور دارد؟ برای حفظ حاکمیت بر پول، چه سازوکارها و زیرساخت‌هایی باید تدارک دیده شود؟ آیا وضع قوانینی برای جلوگیری از خالی‌فروشی این پلتفرم‌ها کافی است یا باید گام بعدی آنها را هم پیش‌بینی کرد؟

[1] البته در آمارهای دیگری، ارقام بزرگ‌تری گفته شده و حتی برخی بر مبهم بودن تعداد فعالین این عرصه اشاره کرده‌اند.

[2] https://www.yjc.ir/00bN4b

[3] Economies of Scope

[4] Economies of Scale

[5] می‌توان همین امروز هم برخی از رفتارهای آنها را پلتفرمی دانست؛ مثلاً آنها به ازای هر خرید و فروش مشتریان، نیازی به خرید و فروش طلای فیزیکی نزد خود ندارند؛ چراکه خرید مشتریان، فروش مشتریان دیگر را خنثی می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا