اجرای خط‌ مشی فضای مجازیتحلیل خط‌ مشی فضای مجازی

شعار تولید : کدام تعریف و کدام شاخص فضای مجازی

شعار تولید : کدام تعریف و کدام شاخص فضای مجازی

فقدان شاخص‌های مناسب و نهادهای شاخص­‌گذاری، از جمله موانع مهم تحقق واقعی و عملی تولید در فضای مجازی است

اختلاف ذهن مردم با بیان مسئولین

ارائه شعار ابتدایی هرسال توسط رهبر معظم انقلابحفظه­الله، تبدیل به سنتی حسنه و سیره ثابت در نظام جمهوری اسلامی شده است. شعار هرسال را می‌توان بیانیه مأموریت آن سال در نظر گرفت. بیانیه‌ای که در آن سال و سال‌های بعد باید همواره موردتوجه قرارگیرد و به‌مثابه فانوسی برای رسیدن کشتی نظام در دریای مواج و متلاطم، به تمدن اسلامی دانسته شود.

با نظر به مجموعه نام‌گذاری‌هایی که تاکنون در کشور داشتیم، اکنون می‌بایست مترقی‌ترین کشور از منظرهای مادی و معنوی، مخصوصاً در امر اقتصادی می‌بودیم؛ اما سؤال اینجاست که چه شد و چرا علی رغم گزارش‌های خیره‌کننده­ی مسئولین راجع به پیشرفت‌ها و دستیابی به شعار آن سال، مردم تغییری در زندگی خود مشاهده نمی‌کنند؟! آیا این به معنای نوعی فرمالیسم حکومتی است یا اینکه آمارها اشتباه است؟ یا نگاه بدبینانه دیگر این است که مسئولین به مردم راست نمی‌گویند؛ یعنی همان آمار و اطلاعات سالیانه خود را تحت عناوین و شعارهای سال بیان کرده و کشور در حقیقت تغییری از خود نشان نداده است.

حقیقت این است که پاسخ صحیح، هیچ‌کدام از گزاره‌های بالا نیست. هرچند نمی‌توان گفت در کشور آمارسازی یا عدم صداقت وجود ندارد، اما بنظر می رسد مهم‌ترین مانع پیش روی تحقق شعار سال تفاسیر مختلف نسبت به آن و عدم شاخص سنجش پذیر یا نهاد شاخص گذاری معتبر برای آن شعار است. لذا هر مدیر و سازمانی دستاوردهایش را با تفسیری خاص و شخصی، در راستای شعار سال معرفی می‌کند.

این نوشتار با واکاوی شاخص ها، درصدد طراحی چارچوب و بایسته‌هایی برای تحقق شعار امسال و سنجش وضعیت تولید در حوزه فضای مجازی است.

چرایی و چگونگی شاخص

بشر برای فهم و سنجش هر چیزی، شاخصی تولید کرده است که یکی از دستمایه‌ها و مستمسک‌های قدرتمند جهت فهم یک پدیده یا هدف است. اگرچه نمی‌توان ادعا کرد شاخص اصلی‌ترین ابزار ادراک و فهم است، اما بی‌تردید شاخص عینی‌ترین عنصر علمی بوده که اندیشه را از سطح انتزاع به عمل رسانده است.

طبقه‌بندی‌های مختلفی برای شاخص‌ها وجود دارد. یکی از این طبقه‌بندی‌ها، ماهیت و جوهره شاخص را وجه تقسیم قرار داده است. در این تقسیم‌بندی، شاخص‌ها در دو سر طیف قرار دارند که از شاخص‌های نمادین]۱[ تا شاخص‌های عمل‌گرا]۲[  امتداد می‌یابند؛ از مزایای تقسیم‌بندی نمادین- عمل‌گرا این است که همه علوم را در برمی‌گیرد.

در یک طرف طیف شاخص نمادین است و اشاره به شاخص‌‌هایی دارد که می‌توان ارتباطی متناظر و یک‌به‌یک بین روابط پدیده‌های طبیعی و اعداد برقرار نمود، به‌گونه‌ای که روابط بین اعداد، نماینده روابط بین پدیده‌های مورد مطالعه باشد. مثالی ساده، شاخص اندازه‌گیری طول است. برای اندازه‌گیری طول، از شاخصی مثل متر (یا هر شاخص دیگر اعم از فوت، سانتی­متر، میلی­متر و …) استفاده می‌شود و می‌توان گفت اگر طول یک چوب دو برابر چوب دیگر باشد، اعداد متناظری مثل (۱و ۲) یا (۲ و ۴) را به هر چوب اختصاص دهیم که درواقع، روابط بین اعداد بیانگر روابط جهان فیزیکی است.

در طرف دیگر طیف، با مفاهیم سروکار داریم؛ این نوع شاخص‌ها بیشتر در علوم اجتماعی و انسانی مورداستفاده قرار می‌گیرند. وجه‌تسمیه «شاخص سازی عمل‌گرا» به سبب این است که پدیده خارجی و فیزیکی وجود ندارد که موردسنجش قرار گیرد، بلکه پژوهشگران در عین تعریف آن پدیده یا مفهوم، مکانیسم سنجش و شاخص مربوطه را نیز تعیین می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، زمانی که می‌خواهیم «مفهوم تولید» را بسنجیم، اگر برای نمونه جهش تولید به معنای تولید انبوه در کشور تعریف گردد، شاخص مدنظر، برآمده از سنجش میزان تولیدات انبوه در کشور است؛ اما اگر شاخص جهش تولید را به معنای افزایش تولیدات هدفمند و استراتژیک تعریف کنیم، شاخص مطلوب برآمده از تعریف و سنجش تولیدات استراتژیک است؛ بدون توجه به تولید انبوه کالاهای غیراستراتژیک؛ و به همین نسبت، در خصوص مفهوم «پشتیبانی­ها و مانع­زدایی­ها»، باید بررسی شود که مقصود از پشتیبانی و حمایت چیست و از چه به عمل می­آید و رفع چه موانعی مقصود است. به‌عبارت‌دیگر هر تعریفی مشحون از شاخص است.

بنابراین در طیف عمل‌گرا، شاخص‌ها بر پایه تعاریف عملیاتی از مفاهیم شکل می‌گیرد و الزاماً رابطه بین پدیده‌های خارجی و فیزیکی با روابط میان اعداد بررسی نمی‌شود بلکه به‌صورت عمل‌گرا، آنچه تعریف می‌شود، (خودبه‌خود) سنجیده می‌شود. به همین علت در ادبیات مدیریت یک جمله معروف وجود دارد: «آنچه می‌سنجید، هدف قرار می‌گیرد و عمل می‌شود!»

یک پژوهشگر می‌تواند خوشبختی را به «میزان درآمد» تعریف کند و پژوهشگر دیگر، خوشبختی را با میزان تفریحات و مسافرت‌های افراد متناظر سازد. ممکن است شخص دیگری سنجش خوشبختی را در کاهش ناملایمات، مشاجرات یا خودکشی معطوف بداند. آنچه مهم است اینکه هرکدام در حال سنجش خوشبختی هستند، اما نه آن‌گونه که خوشبختی هست، بلکه آن‌گونه که خوشبختی را تعریف می‌کنند. لذا هر کس با تعریف خود از یک پدیده، سکّان دار شاخص سازی آن پدیده است. شاخص‌های برآمده از این نوع تعاریف عملیاتی نیز، شاخص‌های عمل‌گرا نامیده می‌شوند.

شاخص‌های نمادین بیشتر در علوم طبیعی و فیزیکی نمایان می‌شوند و شاخص‌های عمل‌گرا ابزار دست خط‌مشی و مدیران دولتی است. به بیانی دیگر، هر شاخص خالی از جنبه‌های نمادین یا عمل‌گرا نیست؛ اما میزان تراکم استفاده از مدل‌های نمادین یا عمل‌گرا در شاخص‌ها متفاوت است. لذا هرچه از علوم پایه به سمت علوم انسانی و علوم خط‌مشی می‌رویم، میزان عمل‌گرایی شاخص‌ها افزایش می‌یابد. در علوم فیزیکی و مهندسی، جنگ بر سر «دقت» است اما در علوم خط‌مشی، جنگ بر سر «ماهیت» شکل می‌گیرد. تعریف هر کس که مقبول واقع شود، مشحون از شاخص‌ها و حتی مکانیسم شاخص سازی است.  

اکنون به سؤالات ابتدای مقاله برگردیم. به نظر شما آمار اشتباه است یا مسئولین صداقت ندارند؟ چرا مردم با این گزارش‌های حیرت‌آور از دستاوردها، تغییر محسوسی در زندگی نمی‌بینند؟

جواب سؤال اول همان‌طور که بیان شد، هیچ‌کدام است. نویسنده قائل به نبود اشتباهات آماری یا مسئولین ناشایست در کشور نیست، اما مهم‌تر آن است که هر یک از مسئولین و مدیران دولتی، تعریف و تلقی خود را از شعار سال داشته و آن را مبنای ارائه آمار و شاخص‌ها می‌کنند. لذا نبود یک شاخص یا نهاد معتبر شاخص سازی برای شعار سال، از بزرگ‌ترین خلأهای کشور محسوب می‌شود. به‌عبارت‌دیگر شعار سال یک پروژه نام‌گذاری کوتاه‌مدت نیست که پس از انتخاب نام دیگر کاری نکرد؛ بلکه نام‌گذاری و شعار هرساله به‌مثابه چشمه‌ای جوشان است که باید به‌صورت مداوم برای این چشمه، مسیر سازی نمود تا آب در مجرای درستی به حرکت درآید. این مسیر سازی با ارائه شاخص‌های برگردان‌شده شعار در هر بخش از کشور میسر می‌گردد؛ در ادامه، چارچوبی برای وضعیت تولید در فضای مجازی پیشنهاد می‌گردد.

در مورد پاسخ به سؤال دوم، می‌توان پاسخی شبیه پاسخ اول ارائه کرد. علت این است که تعریف مسئولین از شعار سال با تلقی مردم از شعار متفاوت است؛ بالتبع آمار چشمگیر دولت مردان در پیشبرد شعار سال، برای مردم ملموس نیست؛ بنابراین قبل از بیان هرگونه آمار و شاخص، باید تعاریف را به افکار عمومی القا کرد و به اشتراک مفهومی میان مسئولین و مردم رسید. زمانی که مردم جامعه و حکومت در تعاریف به یک فهم مشابه رسیدند، آنگاه ارائه آمار و شاخص‌های آن فهم اجتماعی شده و عملکرد مسئولین برای مردم محسوس خواهد شد.

شاخص های تولید در فضای مجازی

با التفات به مطالب گفته‌شده، باید ابتدا تعاریفی برای فضای مجازی و تولید در آن ارائه نمود. طراحی چارچوب اولیه و  تعاریف بدین منظور، ما را به سمت شاخص‌های مطلوب راهنمایی خواهند نمود؛ لذا ابتدا تعاریفی در این بخش گفته می‌شود و سپس بایسته‌ها و شاخص­های برگرفته از آن‌ها ارائه خواهد شد.

فضای مجازی در تعریفی ساده و مشمول عبارت است از: «نظام‌های اجتماعی منبعث از تعامل کاربران بر بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات» (فیروزآبادی و آزادی احمدآبادی، ۱۳۹۹) . در تعریف مزبور، این سه عنصر با یکدیگر در تعامل و تبادل هستند. فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) یا (به‌اختصار) شبکه ، مبنا و اساس شکل‌گیری فضای مجازی به‌حساب می‌ِآید؛ زیرا کاربران و نظام‌های اجتماعی با اعتماد بر این فناوری‌ها، تعاملات را شکل می‌دهند. در یک بیان اجمالی و نسبتاً عمیق باید گفت، موانع و پشتیبانی های تولید در هر سه عنصر اساسی فضای مجازی باید مورد بررسی و مورد توجه قرار بگیرد؛ یعنی موانع و پشتیبانی ها برای تولید در نظام‌های اجتماعی (مثلاً دولت الکترونیک به‌مثابه نظام اداری را در نظر بگیرید)، در حوزه کاربران (یعنی شهروند الکترونیک) و در فاوا (مثل شبکه ملی اطلاعات) به همراه هم و در یک نگاه جامع از سر راه برداشته و یا تقویت شوند.  

تاکنون مشخص شد سنجش وضعیت تولید در فضای مجازی دارای مختصات خاص خودش هست که الزاماً صرف افزایش سرعت اینترنت تا چهار برابر، برای خطوط ثابت (عنصر فناوری ارتباطات) معنای حذف موانع و حمایت از تولید نمی‌دهد.؛ لذا فضای مجازی باید فراتر از نگاه ساده به فناوری اطلاعات یا ارتباطات به تولید بپردازد. برای توضیح بیشتر، از مدل لایه‌ای شبکه در فضای مجازی استفاده می‌کنیم. در این مدل، فضای مجازی را به‌صورت لایه‌های مختلفی می‌توان دید که تولید در هر لایه، معنای خاصی می‌دهد. این لایه‌ها عبارت‌اند از:

  • لایه زیرساخت‌های فیزیکی
  • لایه منطقی
  • لایه محتوا
  • لایه کاربر و نظام اجتماعی

در لایه زیرساخت‌های فیزیکی، در کشور وابستگی بسیار زیادی داریم که این یک مانع بزرگ است. فارغ از اینکه در اینترنت وابسته‌ایم، (و شبکه ملی اطلاعات به صورت کامل شکل نگرفته است) سخت‌افزارهای مورداستفاده در شبکه نیز علی رغم توان تولید برخی از آن­ها در کشور (وجود منابع و پشتیبانی مناسب)، وارداتی است. بسیاری از نرم‌افزارها در کشور تولید شده است اما التفات چندانی به تولید سخت‌افزار وجود ندارد. لذا لایه سخت و فیزیکی در کشور به‌شدت تشنه تولید و بومی‌سازی است.

لایه دیگر، لایه منطقی است که حد واسط بین لایه زیرساخت و محتوا محسوب می‌شود. این لایه پروتکل‌ها و زبان گفتگو در شبکه را می‌سازد. اکثر مصرف‌کنندگان اینترنت در جهان، نسبت به این لایه نیز خود را منفعل و مجبور می‌دانند. درحالی‌که این لایه نیز پتانسیل زیاد برای ایجاد پروتکل‌های امنیتی، حفاظت از داده یا … دارد که بدین طریق بتوان استقلال و عزت کشور را پاسداری نمود؛ البته این امر بسیار دشوار است زیرا باید نوعی اجماع بین‌المللی برای کاربست آن پروتکل ایجاد نمود]۳[. به‌عنوان‌مثال کشور در پروتکل‌های امنیت و حفاظت از داده دچار ضعف جدی است.

لایه محتوا مانند خون در رگ‌های مواصلاتی کشور در جریان است. در تاریخ فضای مجازی کشور، دهه هفتاد توجه به محتوا در اوج خودش قرار داشت و در برخی سازمان‌ها مانند وزارتخانه فرهنگ  و ارشاد اسلامی و همچنین سازمان تبلیغات کارهای مناسبی صورت گرفت؛ اما این رویکرد به محتوا (با توجه به غلبه نگاه امنیتی) دیری نپایید و نگاه‌ها از محتوا به سمت مسائل اقتصادی فضای مجازی منصرف شد. اکنون پس از گذشت بیش از یک دهه، فهم عمیق‌تری نسبت به محتوا و خلأ آن در کشور حس می‌شود و ضرورت تغییر و اصلاح وضعیت تولید به شکل هدفمند در لایه محتوا بر کسی پوشیده نیست. علاوه­بر آنکه موانع و حملات دشمن و محتواهای غیرفرهنگی و غیراخلاقی نیز بیش از پیش گریبان­گیر کاربران و علی­الخصوص جوانان و نوجوان شده است.

آخرین لایه، لایه کاربر و نظام اجتماعی است. در این لایه خدمات به کاربر ارائه می‌شود. کاربران فضای مجازی با این لایه از شبکه مواجه‌اند. این لایه در دهه اخیر بیشتر رنگ و بوی اقتصادی با غلبه استارتاپ‌ها به خود گرفته است. نکته مهم در این لایه، توجه بسیار زیاد به استارتاپ‌های خدماتی است به‌طوری‌که استارتاپ‌ها و کسب‌وکارهای اینترنتی، کانون توجه حمایت‌های دولتی به‌ویژه معاونت علمی و همچنین حوزه‌ای جذاب برای سرمایه‌گذاران خارجی است. این در حالی است که ماهیت قریب به‌اتفاق اکوسیستم استارتاپی کشور، خدماتی و مصرفی است. این مسئله منجر به ایجاد شغل‌های درجه دوم و کاهش ارزش‌افزوده حاصل از تولید ملی می‌گردد. لذا باید سیاست حاکم در این بخش ایجاد تعادل و توازن بین استارتاپ‌ها و تمرکز بیشتر بر استارتاپ‌های تولیدی (در مقابل استارتاپ‌های خدماتی) و دانش‌بنیان باشد. به‌طور جمع‌بندی می‌توان جدول زیر را به‌عنوان چارچوبی برای بایسته‌های شاخص سازی جهت سنجش وضعیت تولید در فضای مجازی در نظر گرفت:

زیرساختاولویت تولید سخت‌افزارهای بومیتوجه به تولید نرم‌افزارهای بومیایجاد شبکه ملی اطلاعاتاولویت تولید فناوری اطلاعات بر ارتقاء صرف فناوری ارتباطات۲غلبه شاخص نمادینوظیفه مهندسان در این بخش بیش از سایرین است.
منطقیتولید پروتکل و زنجیره مربوط به آنایجاد پروتکل‌هایی جهت حفظ عزت و استقلال کشور به‌خصوص در حوزه حفاظت از داده و کلان داده۳غلبه شاخص نمادینوظیفه مهندسان در این بخش بیش از سایرین است.
محتواتولید محتوا جهت خروج از انفعال یا حالت پدافندی (مثل فیلترینگ محتوا) به سمت آفند و حمله به‌نظام سلطه و استکبار جهانی تولید محتوای انقلاب اسلامی۲غلبه شاخص عملگراوظیفه دانشمندان علوم اجتماعی در این بخش بیش از سایرین است.
کاربر و نظام اجتماعیالتزام به بیانیه گام دوم انقلابتوجه متوازن به خدمات و تولید در حمایت از استارتاپ‌هااتخاذ نظریه مواجهه با فضای مجازی در جمهوری اسلامی و بازتولید نظامات اجتماعی و تقویت آن اعم از نظام اداری، نظام اقتصادی، نظام حقوقی و … مبتنی بر آن۱غلبه شاخص عملگراوظیفه دانشمندان علوم اجتماعی در این بخش بیش از سایرین است.
جدول بایسته‌های ساخت شاخص ترکیبی جهش تولید در فضای مجازی

جمع‌بندی

شعار سال پتانسیل دارد دستخوش ارائه آمار و اطلاعاتی شود که تفاوت معناداری با ادراک افکار عمومی نسبت به عملکرد هرسال نظام داشته باشد. علت این تفاوت‌ها، اختلاف‌نظر در برداشت و تفسیر شعار است. هرکسی از ظن خود عملکردش را در راستای این شعار می‌داند. هرچند این مسئله برای شاخص‌های عمل‌گرا طبیعی به نظر می‌رسد، اما وجود شاخص یا نهادی برای شاخص سازی ضروری به نظر می‌رسد.

مقوله تولید در فضای مجازی نیز، نیازمند تعریفی مناسب و مشمول است تا با ارائه تعریف، الزامات شاخص (خودبه‌خود) مشخص گردد. تعریف ارائه‌شده، سه عنصر نظام‌های اجتماعی، کاربر و شبکه را عناصر تشکیل‌دهنده فضای مجازی معرفی کرده است. برای تفصیل فضای مجازی، از مدل لایه‌ای استفاده شد. در دو لایه ابتدایی (زیرساخت و منطقی)، بار مسئولیت تولید بیشتر بر عهده مهندسان است. برای موانع‌زدایی‌ها و پشتیبانی‌ها از تولید، در این دو لایه نیازمند نوعی جهش فکری هستیم. این جهش فکری باید در مهندسان، عالمان اجتماعی، بخش خصوصی و سیاست‌گذاران کشور ایجاد شود به‌گونه‌ای که به‌جای استفاده از محصولات وابسته‌ساز کشور به بیگانگان، فناوری‌های استراتژیک و حیاتی[۱] بومی را تولید کنند.

در دو لایه بعدی، دانشمندان و پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی وظیفه سنگین‌تری دارند. در لایه محتوا، تزریق نگاه جدید به محتوا و گذر از نگاه ساده‌انگارانه یا صرفاً امنیتی به آن، یک کمک و جهش بزرگ برای تولید در فضای مجازی است. لایه کاربر و خدمات نیز مشمول چنین موضوعی است. بعلاوه دیدگاه دیگری در این لایه وجود دارد که به استارتاپ‌ها بسیار بها می‌دهد. با توجه به ماهیت خدماتی بودن استارتاپ‌ها، توجه به آن منجر به کاهش تولید و فلج شدن اقتصاد کشور در بلندمدت می‌شود. به همین خاطر اگر بناست از استارتاپی حمایت بیشتری گردد، باید از جنس تولیدی باشد.

کلام آخر اینکه «تولید، مانع زدایی‌ها و پشتیبانی ها» یعنی کمک به انتقال استراتژیک تمرکز تولید در فضای مجازی جهت اعتلاء نظام جمهوری اسلامی ایران و رونق­بخشی به تولید در آن حوزه به وسیله حذف و کاهش موانع و ایجاد حمایت و پشتیبانی های ممکن به‌گونه‌ای که کشور را از حالت انفعال خارج کرده و در بلندمدت منجر به عزت و استقلال در کشور گردد. تحقق واقعی تولید در فضای مجازی، نیازمند انقلاب در تفکر حکمرانی فضای مجازی است. درنهایت به‌صورت جمع‌بندی باید بیان کرد برای تحقق شعارهای مبتنی بر تولید در فضای مجازی، باید شاخصی ترکیبی مبتنی بر تعریفی جامع و مشمول برای فضای مجازی ارائه گردد.  شاخص مناسب برای سنجش وضعیت تغییرات تولید، شاخصی ترکیبی از تمامی لایه‌ها و نظام­های اجتماعی موجود در فضای مجازی است که در این نوشتار، چارچوبی با مدل لایه‌ای ارائه گردید. به نظر می‌رسد بهترین نهاد برای رصد و شاخص سازی ترکیبی تولید در فضای مجازی، شورای عالی فضای مجازی است.


پی‌نوشت­ها:

  1. Representational
  2. Pragmatic
  3. ایجاد یک پروتکل کار آسانی نیست. علت آن است که برای استفاده از  یک پروتکل باید اجماع جهانی ایجاد نمود.گاهی ممکن است این اجماع وجود داشته باشد (مثلاً اجماع بر روی IPv6  به‌جای IPv4 برای پوشش بیشتر) اما این تغییر مستلزم سایر تغییرات در سطح جهانی است (مثلاً ساخت مسیریاب‌هایی که IPv6 را پشتیبانی کند) لذا برای ایجاد یک پروتکل جدید علاوه بر اجماع جهانی گاهی مستلزم تغییرات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در سطح دنیا است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا