خطمشی گذاری، رفتار مطلوب و ابزار رفتاری
واژه رفتار یک واژه عمومی[۱] است و بنابراین در زمینهها و موقعیتهای مختلف معانی مختلفی از آن اعتبار میشود. در نوشتار حاضر از زاویه دید نویسنده، میتوان برای آن، حداقل دو معنای متفاوت در نظر گرفت: در سطح هدف و تعیین رفتار مطلوب و در سطح ابزار.
در سطح هدف و تعیین رفتار مطلوب
در علوم اجتماعی غربی تغییر رفتارِ صرف بهعنوان هدف نهایی نگریسته میشود اما در نگاه اسلامی به انسان، آنچه دارای اهمیت ویژه است رشد و تعالی روحی وی است؛ بهعبارتدیگر صرف انجام یک رفتار انسانی در این دنیا هدف دین نبوده است و برای نمونه طبق روایت « اِنّما الاَعمالُ بالنیِّات» (وسائل الشیعه، ج ۱، صص ۳۴ ـ ۳۵) واضح است که در نسبت با عمل، ابعاد روحی و قلبی دارای اصالت است. اما نکته اینجاست که اگر نگوییم مهمترین، حداقل یکی از مهمترین عوامل در ایجاد چنین ظرفیت تعالی روحی، انجام رفتار و اعمال مناسب و متناسب است. یعنی رفتار میتواند زمینه بالفعل شدن استعدادهای بالقوه متعالی انسانی را مهیا سازد. به عبارت دقیقتر، انجام رفتار، سوای رفتار مطلوب یا نامطلوب از منظر ایدئولوژیک، اثری در روح و قلب انسان دارد و در اصل عمل و رفتار دارای ظرفیت اثرگذاری بر روح و قلب است. برای نمونه وقتی خداوند متعال در آیه ۱۰ سوره مبارکه روم میفرماید «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ»؛ یعنی اشاره به چنین ظرفیت اثرگذاری عمل بر عقل و قلب انسان دارد؛ یعنی انجام عمل ناپسند حتی اگر در ابتدا با نیت تکذیب آیات الهی نباشد، اما در نهایت منجر به چنین نتیجهای خواهد شد. از زاویه نگاه این نوشتار چنین مفهومی را از آیه ۲۳ سوره جاثیه نیز میتوان برداشت کرد: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَهً …». یا روایت «عَوِّدوا أنفُسَکُم بِالخَیرات» یا «إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ» و قس علی هذا. باید در اینجا به سه نکته توجه کرد:
اولاً آنچه که عامل تغییر روحی و قلبی انسان است صرف انجام یک رفتار به صورت مداوم نیست و از طرفی دیگر، لزوما انجام یک رفتار منجر به تغییر قلبی افراد نخواهد شد. اما آنچه جالب توجه است این است که اگرچه این یک رابطه ضروری نیست اما رابطه ممتنعی نیز نیست و امکان اثر گذاری وجود دارد. در ادامه روایت فوق میفرماید: إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ (حکمت ۲۰۷ نهج البلاغه).
ثانیاً اینکه اگر افراد عملی را که طبق خط مشی های حاکم بر جامعه انجام میدهند بدون نیت و توجه به ابعاد اخروی آن انجام دهند در عمل طبق فرمول «اِنّما الاَعمالُ بالنیِّات»، رشد معنوی مد نظر حکومت اسلامی حاصل نخواهد شد؛ اگرچه، نهادینه شدن اعمال صحیح و منطبق بر ارزش ها و هنجار های دینی به صورت وضعی، ظرفیتی در روح افراد پدید میآورد که شرایط قلبی معنوی تر و متناسب تر با اقتضای فطرت خویش خواهند داشت و نتیجه چنین آمادگی این است که تذکر عملی و آگاهی دادن نیز منجر به انقلاب درونی و رشد خواهد شد. برای مثال حضرت امیرالمونین(ع) میفرمایند «القَلبُ مُصحَفُ البَصَر» (حکمت ۴۰۹). یعنی دیده بر قلب موثر است. به عبارت دیگر اگر جامعه به سمتی رود که دیده های افراد سالم باشد، نتیجه آن تاثیر قابل توجهی بر سلامت قلب دارد و این یعنی میزان موعظه پذیری و حق پذیری افراد جامعه گسترش خواهد یافت. یا در روایت دیگری میفرماید «مَن عَمِلَ اِشتاقَ». همچنین امام صادق(ع) میفرمایند: «إِیَّاکُمْ وَ النَّظِرَهَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَه» (تحفالعقول/ ۳۰۵) نگاه خودت را بهصورت هرزه به اینطرف و آنطرف نینداز، نگاه در قلبِ تو شهوت تولید میکند. (نه اینکه چون تو شهوتران هستی، بلکه چون نگاه میکنی در قلبت شهوت تولید میشود). یا امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: از بیکاری، هوسرانی در میآید «مِنَ الْفَرَاغِ تَکُونُ الصَّبْوَهُ» (غررالحکم/۹۲۵۱). در روایتی دیگر امام صادق(ع) میفرمایند: «کانَ أمیرُ المؤمنین علیه السلام یَقولُ : لا تَزالُ هذهِ الاُمّهُ بخیرٍ ما لَم یَلبِسوا لِباسَ العَجم ، و یَطعِموا أطعِمهَ العَجمِ ، فَإذا فَعَلوا ذلکَ ضَرَبَهُم اللّه ُ بالذلّ» (المحاسن : ۲/۱۷۸/۱۵۰۴). امیر المؤمنین همیشه مى فرمودند: این امّت همیشه در نیک بختى به سر برند تا وقتى که لباس بیگانگان را نپوشند و غذاى بیگانگان را نخورند؛ اما وقتى چنین کردند خداوند آنان را به خوارى اندازد. سوای ارجاعات روایی با مراجعه به ادبیات علوم اجتماعی غربی نیز میتوان به این مهم رسید که به کارگیری نماد ها (نماد های فیزیکی یا به عنوان عمل و فعل) باعث بازتولید معنا میشود و این طبیعتا در وجود افراد موثر خواهد بود.
ثالثاً اینکه این رابطه به صورت اثرگذاری قلب بر رفتار نیز برقرار است و چه بسا رابطه قویتری نیز باشد چنانکه قرآن مجید میفرماید: «کُلُّ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتِه»؛ اما پرداختن به این رابطه مدنظر این نوشتار نیست.
پس از ذکر مقدمه به بیان این مسئله میپردازیم که، با فرض گرفتن ظرفیت فوق (اثرگذاری رفتار بر روح)، در یک نظام حکمرانی، خطمشیگذار که وظیفه خطمشیگذاری بر اساس بایدونباید های ارزشی و ایدئولوژکی حاکم را دارد، میبایست در طراحی برنامهها و خطمشیها به این نکته توجه مضاعفی نماید که بسیاری از خطمشیهای وضع شده نهایتا منجر به انجام رفتار بخصوصی در سطح آحاد جامعه خواهد شد، ازاینرو ضروری است،قبل از وضع هر خطمشی حتیالامکان متناسب با نظام ارزشی حاکم اثر این رفتارهای نهایی بر روح و قلب افراد، محاسبه و دقتهای لازم در اثرگذاریهای روحی افعال صورت پذیرد. در نگاهی کلانتر، در اصل سبک زندگی و فرهنگ خاصی که در یک جامعه حاکم شده است محصول عوامل بیشماری است. نکته اینجاست که این سبک زندگی قاعدتاً باید متضمن انجام رفتارهایی باشد باعث شکلگیری فضایل اخلاقی و همچنین مانع شکلگیری رذایل اخلاقی در افراد جامعه شود. بهعبارتدیگر اگر رفتار بهمثابه ابزار تلقی شود باید دید اقتضای این رفتار چیست. بررسی و مطالعه علومرفتاری و تعیین رفتارهای مطلوب با توجه به گستردگی این مسئله به کل جوانب زندگی انسان مرتبط است و دامنه ای از رشته های علوم اجتماعی و هم علوم فنی (مثل معماری و شهرسازی) را دربرمیگیرد. البته ذکر این نکته نیز بسیار مهم است که در برخی موقعیت ها خط مشی گذار حتی با علم به اینکه خط مشی رفتاری وضع شده منجر به تعالی قلبی نخواهد شد، میتواند برای حفظ مصالح اجتماعی جامعه و استمرار حیات آن با وضع این خط مشی ها (یا سایر خط مشی ها، چرا که ابزار تغییر رفتار صرفا منحصر در این خط مشی ها نیست و انواع دیگر را نیز در برمیگیرد) به رعایت مصالح اجتماعی کمک نماید.
توضیح معنای منظور از رفتار در این سطح را با ارائه مثالی به پایان میبریم. شبکه اجتماعی اینستاگرام در حال حاضر یکی از پرطرفدارترین شبکههای اجتماعی در کشور است. سیاستهایی که بعضا با عنوان حمایت از کسبوکار های ایرانی در این سکو، از رشد و افزایش تعداد مخاطبان این سکو حمایت میکنند، باید این مسئله را نیز مورد توجه خود قرار دهند که اثر استفاده از آن بر رواج روحیات و اخلاقیات افراد جامعه چگونه است. برای مثال طبق پژوهشهای انجام شده یکی از اثرات روحی که اینستاگرام برجای میگذارد، این است که افراد در بلندمدت زندگی و حیات را تا حد قابل ملاحظهای در ارتباط با دیگران و مخابره لحظهبهلحظه زندگی خود به دیگران میبینند و در نتیجه معیار موفقیت و شکست، در مقایسه با دیگران تعریف خواهد شد و روحیات ظاهرگرایانه و تفاخر در جامعه گسترش پیدا خواهد کرد. چنین مسئلهای تعارضات بنیادینی با مسیر رشد ارزشی و دینی دارد.
در سطح ابزار
با فرض تعیین رفتار مطلوب در سطح هدف، بحث دیگری که مطرح میشود این است که چگونه باید افراد را به سمت این رفتار تعیین شده سوق داد. در این مرحله ابزار های مختلفی مطرح است مثل انواع وضع قانون و مقررات و راهبرد های سخت، آموزش و فرهنگسازی، سازوکار های مالیاتی و یارانه و … . از آخرین ابزارهایی که در سالهای اخیر بهصورت علمی موردمطالعه قرارگرفته و وارد ادبیات علمی شده، باب جدیدی است در راهبردهای نرم، با عنوان خطمشیگذاریرفتاری که خاستگاه و تکیه اصلی آن و همچنین وجهتسمیه آن از علوم رفتاری[۲] است و اساس اصلی این علوم نیز مبتنی بر شاخههای مختلف روانشناسی مثل روانشناسی شناختی و روانشناسی اجتماعی است. خطگذاریرفتاری، نوعی از رویکردهای خطمشیگذاری است که در آن باتوجه به وجود ضعفهای شناختی و امکان قرار گرفتن در حالات احساسی و هیجانی متفاوت و همچنین به دلیل اثرگذاری فوقالعاده محیط روی تصمیمات افراد، سعی میشود ساختار تصمیمی برای افراد شکلدهی شود تا در آن ساختار احتمال اتخاذ تصمیمهایی متناسب با اهداف در نظر گرفته شده توسط معمارتصمیم[۳] افزایش یابد. با تامل در کاربست این ابزارها میتوان به این مهم پی برد که در این سطح نیز نیازمند توجه به اثرات بهکارگیری این ابزارها بر روی مخاطبان هستیم.
به نظر میرسد حداقل از دو جهت میتوان برای بررسی ابعاد اسلامی بهکارگیری این ابزار ها ورود کرد:
- اینکه چارچوب فقهی استفاده از آنها استخراج شود. مثلا برخی تکنیک های خط مشی گذاری رفتاری در عین اثربخشی لازم مستلزم نوعی فریب است که طبیعتاً به کارگیری آن در فقه اسلامی جایز نیست.
- برای تعیین اثرهای آن بر رفتار و روح و قلب و تربیت اخلاقی جامعه میبایست، به عنوان نوعی تکنیک، اقتضای آنها (میزان حق یا باطل بودن) مشخص شود.
برای شفافتر شدن موضوع میتوان به این مثال توجه کرد که در انسانها تمایلی روانشناختی تحت عنوان گریز از زیان[۴] وجود دارد. سایتهای فروش کالا مبتنی بر این گرایش افراد بهمنظور ترغیب به خرید، از گزارههایی با محتوای تعیین ضربالاجل استفاده میکنند. به مثالهایی از این دست توجه کنید: «تخفیف ۴۵ درصدی فقط امروز» ، «۸ نفر هماکنون در حال بازدید هستند (یعنی اگر این مورد را نخرید یا رزرو نکنید احتمالاً رقبایتان این کار را انجام خواهند داد)».
اینها مثالهایی از ابزارهای سوق دهنده به سمت انجام رفتاری خاص هستند ولی خود نیز میتوانند در کنار تعیین کنندگی این رفتار خاص و مطلوب، در شکل دهی به روحیات فردی و اجتماعی موثر باشند که باید موردمطالعه قرارگیرد.
بهعنوان جمعبندی در شکل زیر باید هم در مرحله ابزار و هم در مرحله رفتار و سبک زندگی به اقتضای آنها توجه کافی شود.
[۱] General
[۲] Behavioral sciences
[۳] Choice architecture
[۴] loss aversion