فرهنگی و اجتماعیحکمرانی ملی فضای مجازیقدرت سایبری

جامعه شبکه‌ای از منظر رویکرد اعتدالی ون‌دایک؛ قسمت چهارم: ثبات و ناپایداری اجتماعی

نویسندگان: احمدرضا کوکب و سیدامیررضا برقعی

مقدمه

در سلسله یادداشت‌های «جامعه شبکه‌ای از منظر رویکرد اعتدالی ون دایک» در قسمت نخست، رویکرد اعتدالی ون‌دایک در تبیین مسائل اجتماعی در عصر فضای مجازی توضیح داده شد. در آنجا بیان شد که این رویکرد در نقطه اعتدال میان رویکرد متعارف و غالباً آمریکایی و رویکرد صرفاً انتقادی و تضاد پایه قرارگرفته است. در یادداشت‌های بعدی تلاش شد، مبتنی بر این رویکرد مؤلفه‌های اصلی جامعه شبکه‌ای توضیح داده شود. یادداشت دوم به تشریح مؤلفه «فضا و زمان» یادداشت سوم به مؤلفه «هم‌گرایی و واگرایی حوزه‌های زندگی» و یادداشت چهارم به مؤلفه «وحدت و اختلاف اجتماعی» در جامعه شبکه‌ای پرداختند.

پنجمین مؤلفه‌ای که باید در جامعه‌ی شبکه‌ای بررسی شود، «ثبات و ناپایداری اجتماعی» است. جامعه‌ای از ثبات برخوردار است که به ندرت نظم عمومی و روال‌های عادی خود را از دست بدهد. در طرف مقابل، ناپایداری اجتماعی باعث می‌شود اتفاقات ساده، تنش‌های بزرگ ایجاد کنند و جامعه همواره در حال نوسان باشد. سؤال مشخص این است که امتداد نظام‌های اجتماعی در فضای مجازی، بیشتر به نفع ثبات در جامعه است و یا ناپایداری اجتماعی را افزایش می‌دهد؟

رویکرد متعارف

در دیدگاه متعارف، توسعه‌ی فضای مجازی موجب کاهش ثبات اجتماعی می‌شود. در این نگاه، افزایش اتصالات و جانشینی «اتصال[1]» به جای «ارتباط[2]» موجب شده هر اتفاق کوچکی، به سرعت در جامعه انتشار پیدا کند و بتواند افکار عمومی را درگیر خود کند[3]. این اتصال، از یک طرف گسترده است. طبق قاعده «جهان‌های کوچک» ون‌دایک، هر دو عضو از یک شبکه‌ی اینترنت، با حداکثر شش واسط به هم متصل می‌شوند. این عدد برای جوامع توسعه یافته‌تر، تا سه واسطه هم می‌رسد. (جامعه‌ی شبکه‌ای، ص 98) در نتیجه، شبکه‌‌ی جهانی اینترنت می‌تواند یک پیام را به گستره‌ی بسیار زیادی از انسان‌ها برساند. از طرف دیگر، این شبکه بسیار سریع است؛ به‌طوری که انتقال پیام در لحظه را ممکن می‌سازد. بر این اساس، طبیعی است که هر اتفاق کوچکی، به سرعت در گستره بالایی انتشار پیدا کند و به مسئله افکار عمومی تبدیل شود. این تسری و شیوع بیش از حد در همه عرصه‌های اجتماعی به وقوع می پیوندد. در اقتصاد، نوسانات فزاینده بازار سهام و ارز همراه با افزایش و کاهش شدید قیمت‌ها و در سیاست، رفت و برگشت رأی‌دهندگان، تخریب سریع چهره‌های سیاسی و افزایش پوپولیسم رسانه‌ای نمونه‌هایی از تسری و شیوع در جامعه شبکه‌ای است.

رویکرد انتقادی

بر اساس رویکرد انتقادی، توسعه رسانه‌های اجتماعی منجر به افزایش حداکثری نوسانات و ناپایداری‌ها نشده است بلکه این گسترش ناپایداری در مواردی با موانع و محدودیت‌هایی روبرو بوده و در مواردی نیز مایه‌های ثبات و پایداری در جامعه شبکه‌ای وجود دارد. استدلال اندیشمندان رویکرد انتقادی برای این ادعا دو قاعده دیگر شبکه است؛ قاعده «محدودیت توجه» و «تقویت جریان».

بر اساس قاعده «محدودیت توجه»، یک فرد نمی‌تواند تمام اخبار و محتواهای منتشر شده در شبکه را رصد کند. از طرف دیگر، قاعده «تقویت جریان» توضیح می‌دهد که هرچه در فضای فیزیکی جریان داشته باشد، در فضای مجازی نیز امتداد پیدا کرده و تشدید و تقویت می‌شود (جامعه‌ی شبکه‌ای، صص 99-103). این یعنی شخص، تا حد زیادی، همان نوع روابطی را در فضای مجازی دنبال می‌کند که در فضای فیزیکی داشته است. در فضای فیزیکی افراد با محدودیت‌های ذهنی، زمانی و مکانی برای توجه و درک پیام‌های مختلف روبه‌رو بوده و هم چنین بیشتر روابط خود را با گروه‌هایی تشکیل می‌دهند که با آن‌ها بینش‌ها و گرایش‌های مشترک دارند. در همین راستا در فضای مجازی، محدودیت توجه و تقویت جریان، به کاربر اجازه نمی‌دهند گستره‌ روابط خود را زیاد کند. در نتیجه، انتشار سریع و گسترده‌ یک خبر، مورد توجه کاربران مخالف آن خبر قرار نمی‌گیرد. اتفاقاً هر کاربر، پیام‌های زیادی در تقویت ایده‌ قبلی خود دریافت می‌کند؛ چراکه وارد حلقه افراد شبیه به خود شده و به‌ندرت از این حلقه خارج می‌شود. پدیده‌ای که از آن با عناوینی مانند «اتاق‌های پژواک»، «حباب‌های فیلتر» و «اثر انعکارسی» یاد شده است. (جامعه‌ شبکه‌ای، ص247)

رویکرد اعتدالی

آنچه در واقع در جامعه شبکه‌ای در حال اتفاق افتادن است، افزایش و کاهش ثبات و پایداری اجتماعی به صورت توأمان است. این یکی دیگر از گرایش‌های متضاد موجود در جامعه‌ی شبکه‌ای است. اقتصاد در عصر شبکه‌ای ناپایدارتر از گذشته است؛ چون هر تغییر قیمت در سهام شرکت‌ها به سرعت رصد می‌شود و فعالان اقتصادی را به واکنش سریع تحریک می‌کند (جامعه‌ی شبکه‌ای، ص 255). در نتیجه، آغاز رفتارهای گله‌ای بسیار محتمل است؛ همان‌طور که بحران‌های حباب دات‌کام[4] و 2008 مثال هایی برای این موضوع بودند. اما از طرف دیگر، فرصت‌های اقتصادی پیش روی هر کاربر، بی‌نهایت زیاد است. با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، امکان شکل‌گیری مشتقات مالی پیچیده نیز فراهم شده و اکنون، بی‌نهایت راه برای سرمایه‌گذاری وجود دارد. در این شرایط، هیچ کسی نمی‌تواند تمام تغییرات اقتصادی را رصد کند و بر اساس آن‌ها تصمیم بگیرد. در نتیجه، فرد به کنش‌گری در دایره‌ی محدود خود که احتمالاً ریشه در تحلیل اقتصادی نداشته و صرفاً گرایش‌های قبلی او را نشان می‌دهند، ادامه خواهد داد.

در سیاست، یک خبر مثبت یا منفی در مورد یک چهره مشهور، می‌تواند نظر مردم در مورد او را تغییر بدهد. این اتفاق می‌تواند به سرعت و در گستره‌ی بسیار بالا اتفاق بیفتد. اما از طرف دیگر، آنقدر محتوای مثبت و منفی تولید شده در مورد بازیگران مختلف سیاسی زیاد است که هیچ کسی امکان رصد تمام آن‌ها را ندارد. چپ‌ها بیشتر محتواهای موافق چپ‌گرایی را دنبال می‌کنند و راست‌ها هم به همین نحو. در نتیجه، به ندرت خبری می‌تواند حلقه‌ی طرفداران خود را بشکند و به گوش مخالفان برسد.

استدلالی متفاوت برای رویکرد اعتدالی

در استدلال قبل، از جمع دو رویکرد رایج و انتقادی، وجود رویکرد اعتدالی را نتیجه گرفتیم. توضیح داده شد که در جامعه‌ی شبکه‌ای، علاوه‌بر قاعده‌ی «جهان‌های کوچک» که باعث می‌شود هر پیامی مخالفان خود را از تعادل خارج کند، قواعد «محدودیت توجه» و «تقویت جریان» باعث می‌شوند این اتفاق در اکثر موارد رخ ندهد. در واقع، این استدلال رویکردی ایستا داشته و از هر لحظه‌ی جامعه‌ی شبکه‌ای عکس می‌گیرد و نشان می‌دهد که در آن، هم‌زمان گرایش‌ها و نیروهای متعارض وجود دارند.

توجه به عامل «ظرفیت انطباق‌پذیری» در جامعه‌ی شبکه‌ای، رویکرد اعتدالی را در سطح دیگری توضیح می‌دهد. توضیح آنکه شبکه‌ها ظرفیت انطباقی سیستم‌ها را افزایش می‌دهند. این بدان معناست که افزایش اتصال باعث افزایش قابلیت انطباق و پایداری می‌شود. این موضوع اتفاقاً با نظریه معاصر شبکه‌ها و سیستم‌های انطباقی پیچیده مطابقت دارد. هر چه اتصالات بیشتر شود، انطباق بینش‌ها و گرایش‌ها و تأثیرگذاری متقابل آن‌ها بر یکدیگر بیشتر بوده و در نتیجه نوآوری‌های موجود در خرده شبکه‌ها کاهش یافته و تفاوت‌ها کمتر می‌شود. بر این اساس، اتصال حداکثری اعضای جامعه بر بستر شبکه، باعث می‌شود به سرعت با پیام جدید منطبق بشوند و جامعه از پایداری قبلی، به پایداری جدید دست پیدا کند.

این موضوع در تغییرات فرهنگی ملموس است. به‌عنوان مثال، پوشش رایج در تهران، به‌سرعت توسط شهرها و روستاها مورد تقلید قرار می‌گیرد. در ابتدا، شهرستان‌ها در برابر تغییرات فرهنگی مقاومت می‌کنند و بحث‌ها حول خوب یا بد بودن این تغییرات شکل می‌گیرد؛ اما به مرور زمان، پوشش‌ها همه یک دست شده و جامعه وارد تعادل جدیدی می‌شود. در واقع، این استدلال، رویکرد پویا داشته و حرکت جامعه شبکه‌ای را به دلیل خاصیت انطباق‌پذیری بالا، مرتباً به تعادل‌های جدید می‌رسد.

جمع‌بندی

برای دفاع از رویکرد تعادلی در ثبات و ناپایداری جامعه‌ی شبکه‌ای، دو استدلال مطرح شد. استدلال اول، حاصل جمع استلال رویکرد رایج و رویکرد انتقادی بود که نشان می‌داد قواعد مختلف حاکم بر جامعه‌ی شبکه‌ای، وجود نیرو‌های متعارض در این جامعه را نشان می‌دهد. در نتیجه، از برخی جهات جامعه ناپایدار و از برخی جهات دیگر، جامعه متعادل می‌شود.

استدلال دوم مبتنی بر نظریه «ظرفیت انطباق‌پذیری شبکه» صورت‌دهی شد. بر این اساس، جامعه شبکه‌ای در ابتدای شکل‌گیری خود، زمانی که هنوز خوشه‌های آن به اندازه کافی به یکدیگر متصل نشده و در واقع با یکدیگر ارتباط دارند و نه اتصال- از ثبات و پایداری برخوردار است. به‌تدریج با افزایش گستره و سرعت اتصالات، بر اساس قاعده جهان‌های کوچک، تسری، شیوع و نوسانات در جامعه افزایش پیدا کرده و به سمت ناپایداری پیش می‌رود و در نهایت زمانی که اتصالات به بیشینه‌ترین حالت خود برسد، با افزایش انطباق‌پذیری، نوآوری پیام‌ها کاهش یافته و مجدداً ثبات و پایداری بر جامعه شبکه‌ای حاکم می‌شود. این ثبات و پایداری جدید نیز می‌تواند تحت تأثیر اتصال یا نوآوری جدیدی شکسته شود.

[1] Connection

[2] Communication

[3] برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شباهت ها و تفاوت های دو مفهوم «ارتباط» و «اتصال» به کتاب «فرهنگ اتصال؛ تاریخ انتقادی رسانه های اجتماعی» نوشته یوزه فن دایک مراجعه فرمایید.

[4] جهت اطلاعات بیشتر: https://cpolicy.ir/2515/%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%ad%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%af%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d8%a7%d9%85-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%88%d9%84/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا