جامعه شبکهای از منظر رویکرد اعتدالی وندایک؛ قسمت سوم: وحدت یا اختلاف اجتماعی
مقدمه
در سلسله یادداشتهای «جامعه شبکهای از منظر رویکرد اعتدالی ون دایک» در قسمت نخست «رویکرد اعتدالی» ون دایک در تبیین مسائل اجتماعی در عصر فضای مجازی توضیح داده شد. در آنجا بیان شد که این رویکرد در نقطه اعتدال میان رویکرد متعارف و غالباً آمریکایی و رویکرد صرفاً انتقادی و تضاد پایه قرارگرفته است. توضیح بیشتر آنکه دو رکن اصلی در ساخت نظری رویکرد اعتدالی «قاعده گسترش شبکه» و «قاعده تقویت جریان» است. در یادداشتهای بعدی تلاش شد، مبتنی بر این رویکرد مؤلفههای اصلی جامعه شبکهای توضیح داده شود. یادداشت دوم به تشریح مؤلفه فضا و زمان و یادداشت سوم به همگرایی و واگرایی حوزههای زندگی در جامعه شبکهای پرداختند.
در ایستگاه چهارم به بررسی وضعیت «وحدت و اختلاف اجتماعی» پرداخته میشود. سؤال اصلی در این قسمت آن است که آیا رسانههای دیجیتال ما را در کنار یکدیگر جمعتر میکنند یا سبب جدایی بیشتر ما از یکدیگر میشوند؟ به بیانی دیگر روند جامعه شبکهای یکپارچگی و تشابه ما را زیادتر کرده و یا سبب افزایش چندپارگی و تنوع میشود؟ آیا در جامعه شبکهای مؤلفه انسجام اجتماعی از بین رفته و یا انسجام اجتماعی جدیدی شکل میگیرد؟ در پاسخ به این سؤال اصلی که بهصورت مختلفی بیان شد، مشابه دو یادداشت قبلی در ابتدا رویکردهای متعارف و انتقادی بیانشده و درنهایت رویکرد اعتدالی پاسخ خود را تشریح میکند.
رویکرد متعارف
در رویکرد متعارف که غالباً متأثر از دیدگاههای آمریکایی است، به نفع وجود همگنی، یکپارچگی و افزایش انسجام اجتماعی در جامعه شبکهای استدلال شده است. اینترنت فرصت ارتباطی ویژهای را فراتر از رسانههای فراگیر مانند رادیو و تلویزیون که مربوط به جامعه تودهای بودند در تعامل مستقیم افراد از یک محیط با افراد در محیطهای مختلف فراهم آورده است. روند فعلی فضای مجازی به سمت ادغام همه گروهها و خردهفرهنگها در یک حوزه تجربی نسبتاً مشترک همراه با شناخت جدید ویژگیها و نیازها است.(جامعه شبکهای، صفحات 247 و 248)
رویکرد انتقادی
«فروپاشی جامعه» کابوس جامعه شناسان کلاسیک است. این کابوس با ورود هر فناوری جدید بازمیگردد. در مورد اینترنت نیز بهعنوان یک فناوری نو، اندیشمندان رویکرد انتقادی قائل به شکلگیری «اتاقهای پژواک» و «حبابهای فیلتر» هستند که جامعه را چندپاره میکنند. به گفته آنها اینترنت باعث شده است که تمایزهای بین گروههای اجتماعی بیشتر قابلمشاهده باشند. همچنین این شبکه ارتباطی، خردهفرهنگهایی را در دل خود ایجاد کرده است که گاهی موجب افزایش قطبیت در جامعه میشوند. (جامعه شبکهای، صفحات 247 و 248)
رویکرد اعتدالی
بر اساس قاعده گسترش شبکه، با توسعه فضای مجازی در جامعه شبکهای همزمان گرایشهای متضاد رشد همگون و ناهمگون، ادغام و تمایز، تشابه و تنوع و وحدت و چندپارگی گسترش پیدا میکنند. به بیانی نظریتر همواره دوگانگی ساختار اجتماعی(Duality of Social Structure) در جامعه وجود داشته و با گسترش جامعه شبکهای و بر اساس نظریه رسانه(میرویتز،1997) این دوگانگی بر دوگانگی ساختار رسانهای(Duality of Media Structure) منطبق شده است. بهعنوانمثال امروز در ایالاتمتحده آمریکا و انگلیس گرایشهای سیاسی و فرهنگی توسط رسانههای اجتماعی دیجیتال در حال قطبی شدن هستند. درعینحال، رسانههای اجتماعی ملت را گرد هم میآورند؛ زیرا محیطی را مهیا میکنند که حداقل جناحهای راست و چپ از مسائل مشترک هم اطلاع کسب کنند و همچنین نسبت به نظرات مخالف یکدیگر آگاهی داشته باشند(جامعه شبکهای، صفحه 249).
بنابراین توسعه رسانههای اجتماعی دیجیتال در سطح و بعدی سبب تشابه اجتماعی و در سطح و بعدی دیگر سبب تنوع اجتماعی میشود. علاوه بر این میتوان ادعا کرد که در ابتدای گسترش رسانههای اجتماعی وحدت و همگونی میان افراد و گروههای جامعه بیشتر شده ولی در ادامه و با شکلگیری اجتماعات جدید مجازی کوچکتر چندپارگی اجتماعی بیشتر میشود. مضافاً بر دو نکته قبلی این مطلب نیز حائز اهمیت است که پیش از توسعه رسانههای اجتماعی و گسترش جامعه شبکهای انسجام جامعه در ترکیبی از همگرایی (تشابه) و واگرایی (تنوع) اجتماعی حول خانوادهها و گروههای فامیلی، قومی و دوستی شکل یافته بود (جامعه تودهای)، پس از گسترش رسانههای اجتماعی این همگراییها و واگراییهای گذشته دست خوش تغییر شد و بر اساس روند فردگرایی (Individualism) که پیش از توسعه فضای مجازی در غرب آغازشده بود، انسجام اجتماعی جدیدی شکل گرفت. این انسجام اجتماعی جدید که مختصه جامعه شبکهای است بر تضعیف خانوادهها و گروههای فامیلی و قومی و تقویت افراد (کاربران)، مشاهیر (سلبریتیها، بلاگرها و …) و گروههای مجازی استوار شده است.