فیلترینگ در کارزار انتخابات
فیلترینگ؛ مسئله یا نامسئله؟
موضعگیری در قبال فیلترینگ چالش دشواری پیش روی تمامی نامزدها است که آنها را به مصاف میطلبد؛ در این میان نامزدها بهناچار باید به میدان بروند و هرچند دستوپاشکسته با فیلترینگ دستبهگریبان شوند و غالباً مغلوب بازگردند! اما سؤال اینجا است که آیا واقعاً موضعگیری درباره فیلترینگ سؤال و مطالبه مردم است؟
بر اساس نظرسنجی 18 خردادماه 1403 مرکز افکار سنجی متا تنها حدود 1.9 درصد از مردم معتقد بودهاند که رئیسجمهور بعدی باید در اولویت اول برای آزاد کردن دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی تلاش کند! بر اساس نتایج همین نظرسنجی اولویت اول مردم دغدغههای معیشتی و اقتصادی است، نه مسائل اجتماعی و فرهنگی! اما باز با این سؤال مواجهیم که اگر فیلترینگ دغدغه و سؤال مردم نیست چرا در تحلیل کارشناسان برنامههای انتخاباتی و یا مشاوران نامزدها، این مسئله مطرح میشود؟
اولین پاسخ ناظر به این پرسش آن است که اگرچه فیلترینگ اولین اولویت و مطالبه مردم از رئیسجمهور دولت چهاردهم نیست اما حتماً جزو چند مسئله مهمی است که مردم منتظر موضع نامزدهای محترم هستند. بر اساس نظرسنجی ایسپا در شهریور و اسفندماه 1402 بیش از 58 درصد از کاربران از سیاست فیلترینگ حمایت نکردهاند و با توجه به میزان درگیری مردم با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، طبیعی است در این مورد سؤال و شبهه داشته باشند. بنابراین، نحوه مواجهه با فیلترینگ توسط رئیسجمهور بعدی بهخودیخود مسئلهای چالشبرانگیز و موردتوجه قشر قابلتوجهی از جامعه است، اگرچه اولویت اول مردم نیست.
اما پاسخ دوم و شاید مهمتر آن است که در ایران امروز فیلترینگ تنها بهعنوان ابزاری برای کنترل فضای مجازی و مسدود نمودن دسترسی به برخی سایتها یا سکوها شناخته نمیشود بلکه موضع پیرامون فیلترینگ به نماد یک گفتمان تبدیل شده است که هرگونه موضع گیری پیرامون آن میتواند نشاندهنده نگرشها و گرایشهای افراد در حوزههای سیاسی، فرهنگی، امنیتی و حتی اقتصادی باشد. بهعبارتی فیلترینگ از نظر مردم دال مرکزی گفتمانی است که دالهای پیرامونی آن را دیدگاهها سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی نامزدها تشکیل میدهد. بنابراین یکی از دلایل رغبت مردم و کارشناسان برای شنیدن مواضع نامزدها درباره فیلترینگ، تلاش برای تعمیم آن موضع به نظر و مواضع ایشان در خصوص مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… است.
در تحلیلی عمیقتر، نگاه گفتمانی و نمادین به پدیده فیلترینگ را میتوان حاکی از وابستگی نگرشهای سیاسی و فرهنگی مردم و مسئولین به موافقت یا مخالفت با سیاست فیلترینگ دانست. این داده را میتوان با پیمایش ایسپا در شهریور 1402 نیز تطبیق داد؛ بر اساس نتایج آن نظرسنجی حدود 51 درصد موافقان جمهوری اسلامی و 13 درصد مخالفان جمهوری اسلامی با فیلترینگهای اخیر موافق بودهاند. این تفاوت درصد در میان موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی ناشی از وابستگی نگرشهای سیاسی و فرهنگی مردم به موافقت یا مخالفت با فیلترینگ است. این بدان معنا است که راه دشواری پیش روی اقناعکنندگان مردم در خصوص این سیاست وجود دارد.
بنابراین، اگرچه صورتبندی مسئله حکمرانی فضای مجازی در دوگان انسداد و دسترسی صورتبندی نامطلوب و کاذبی است اما هم از جهت فراگیر بودن مسئله فیلترینگ و درگیری جمعیت قابل توجهی از مردم با این سیاست و هم ازنظر وابستگی متقابل فیلترینگ با نگرشها و بینشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسئله فیلترینگ برای افکار عمومی مهم است. حال، با توجه به اهمیت این مسئله میتوان تحلیلی بر مواضع نامزدها در برنامههای انتخاباتی ایشان نیز انجام داد.
بهصورت کلی دو دسته نظر درباره فیلترینگ وجود دارد: 1- مخالفان فیلترینگ که بهصراحت فیلترینگ را نفی میکنند و اتفاقاً گفتمان سیاسی و اجتماعی آنها نیز این موضع را تأیید میکند 2- موافقان اعمال حکمرانی بر فضای مجازی که ترجیح میدهند نظر مبهمی درباره فیلترینگ فعلی شبکههای اجتماعی ارائه کنند و با اصطلاحاتی همچون فرهنگسازی، مسئولیتپذیری یا تنظیمگری مشارکتی موضع بحث را تغییر دهند. اگر بنا باشد مواضع نامزدها درباره فیلترینگ را تحلیل کارشناسانه کرد باید گفت تقریباً تمامی مواضع کلی، عامیانه و بعضاً همراه با ارائه وعدههایی خارج از اختیارات دولت و قوه مجریه بوده است که بیشتر جنبه تبلیغاتی برای جلب افکار عمومی داشته است. اینگونه موضعگیریها ناشی از حرکت محتاطانه بر لبه تیغ مسئلهای اجتماعی و دوگان کاذبی است که ازلحاظ سیاسی، جانبداری از هر طرف دوگان بهنوعی باخت بهحساب میآید.
البته طرح مباحثی همچون پذیرش اصل اعمال حکمرانی بر فضای مجازی، وجود سیاستهای محتوایی در تمامی کشورهای دنیا و لزوم پذیرش قواعد و قوانین سرزمینی توسط سکوها -که بهصورت اجمالی در برخی گفتگوها به آن اشاره شد- ازجمله مباحثی بود که هم میتوانست صداقت نامزد در ارائه دیدگاهش را برساند و هم او را از دوگان فیلترینگ و عدم فیلترینگ خارج کند.
خروج از بنبست فیلترینگ
یکی از راههای اصلی برای خروج از بنبست مسدودسازی و دسترسی آزاد، ارائه گفتمانی است که نگاهی جامع و مبتنی بر اصول و ارزشها به فضای مجازی داشته باشد؛ در این گفتمان میتوان جایگاه تعامل با سکوهای خارجی و محتواهای مجرمانه و نامناسب را نیز بهعنوان بخشی از پازل کلی و ایده اصلی تبیین کرد، نه اینکه تمام مسئله و دال مرکزی گفتمان حکمرانی فضای مجازی باشد. اما متأسفانه باید اقرار کرد که در میان نامزدها گفتمان مشخص و روشنی در حوزه حکمرانی فضای مجازی وجود ندارد که نتیجه آن را میتوان در فروکاهش این حوزه بسیار مهم و راهبردی به مسئله فیلترینگ دید. علیرغم توجه افکار عمومی به مسئله فیلترینگ، هر یک از نامزدها باید سعی کنند متناسب با گفتمان اصلی خود مرزهای نگاه کلیشهای به فضای مجازی را بشکنند و حتیالامکان دالهای مرکزی جدیدی در کنار فیلترینگ بگنجانند تا بهتدریج شاهد تغییر گفتمان و صورتبندی جدیدی از مسئله در میان اذهان عمومی باشیم.
ناگفته نماند که درمجموع گفتگوهای مطرحشده توسط نامزدها، اشارههایی به موضوعاتی همچون بازیهای رایانهای، هوش مصنوعی، دولت الکترونیک و هوشمند سازی نیز شده است اما این نکات تکمضرابهایی بودند که بهصورت غیرمنسجم و خارج از طرحی مدون و کلی برای ارائه نظر پیرامون فضای مجازی بیانشدهاند که آنچنان فضای عمومی یا حتی فضای کارشناسی را نیز با خود درگیر نکردهاند.
محورهایی همچون توسعه صنایع راهبردی فاوا، شرکتهای دانشبنیان، مهاجرت نخبگان حوزه فاوا، کسبوکارهای الکترونیک و دیجیتال، پلتفرمهای بومی، محتوای داخلی و تولیدکنندگان محتوا، هوش مصنوعی و فناوریهای نوین، بازیهای رایانهای، رمزارزها، فینتکها، حریم خصوصی کاربران و… همه و همه میتوانند موضوعاتی باشند که از تقلیل مسئله حکمرانی فضای مجازی به فیلترینگ جلوگیری کرده و مرزهای کلیشهای اذهان کاربران و مردم را درهم شکند؛ البته بهشرط آنکه این مسائل ساختار منسجم و مدونی به خود بگیرند و رابطهای نظاممند با یکدیگر برقرار کنند.