جامعه شبکهای از منظر رویکرد اعتدالی وندایک؛ قسمت دوم: همگرایی یا واگرایی حوزه های زندگی
مقدمه
در یادداشت «جامعه شبکهای از منظر رویکرد اعتدالی وندایک؛ قسمت اول: فضا و زمان» به تبیین نظر وندایک در رابطه با تحولات مربوط به فضا و زمان پرداخته شد. توضیح داده شد که وندایک در تحلیل تحولات اجتماعی جامعه شبکهای، بهطور کامل با رویکرد متعارف همراه نبوده و دیدگاه مختار خود را، جمع و اعتدال بین رویکرد غالب و دیدگاههای انتقادی میداند. در ادامهی تطبیق این رویکرد بر موضوعات اجتماعی، موضوع «حوزههای زندگی» مطرح میشود. سؤال مشخص این است که آیا بهواسطهی توسعه قابلیتهای فضای مجازی، مرز بین حوزههای مختلف زندگی مانند کار، آموزش، خانواده، تفریح و… از بین خواهد رفت؟ به بیانی دیگر آیا با شکلگیری جامعه شبکهای شاهد چندمنظوره شدن و متصل شدن حوزههای مختلف زندگی هستیم؟
در ادامه، مشابه یادداشت پیشین، ابتدا رویکرد متعارف، سپس رویکرد انتقادی و نهایتاً نظر اعتدالی وندایک در پاسخ به این سؤال توضیح داده خواهد شد. در این مسیر، مشابه خود وندایک، بیشتر از همه بر دو مسئلهی دورکاری و آموزش مجازی تمرکز شده است.
رویکرد متعارف
نمونه برجسته از این رویکرد، نظریهی «کلبهی الکترونیک[1]» آلوین تافلر[2] است. او در کتاب «موج سوم[3]»، مفهوم کلبهی الکترونیک را بهمنزله واحدی مسکونی معرفی میکند که به فناوریهای پیشرفته مجهز شده و به ساکنان خود امکان میدهد تا بدون نیاز به خروج از خانه، به طیف گستردهای از کالاها و خدمات دسترسی داشته باشند. تافلر پیشبینی میکرد که کلبههای الکترونیکی در آیندهای نزدیک به یک پدیده رایج تبدیل خواهند شد و به طور کلی نحوه زندگی، کار و تعاملات اجتماعی افراد را متحول خواهند کرد. او این پیشبینی را در سال 1980 انجام داد.
مشخص است که طبق این رویکرد، شاهد از بین رفتن مرز موجود بین حوزههای مختلف زندگی خواهیم بود. اتصال همگانی به شبکه، فرصت انجام همهی کارها بر بستر شبکه را فراهم میکند. خرید، آموزش، کار، ارتباط با دوستان، تماشای فیلم و… همگی بدون جابهجا شدن ممکن و فراهم خواهد بود.
در صورتی که این پیشبینی محقق شود، مزایای آن غیرقابل انکار خواهد بود. کارکنان و دانشآموزان برای رسیدن به محل کار و تحصیل خود نیاز به جابهجایی نداشته و این اتفاق، کاهش شدید ترافیک را به دنبال خواهد داشت. این موضوع، زمان ذخیرهی زیادی را برای همه به ارمغان خواهد آورد؛ چه از این نظر که روزانه نباید سفر کنند و چه از این نظر که در صورت سفر، مسیرها خلوتتر خواهد بود. کاهش مصرف انرژی از دیگر پیامدهای این اتفاق خواهد بود. همچنین این افزایش دسترسیِ افراد، انجام کارها را بسیار راحتتر میکند.
رویکرد انتقادی
بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن از پیشبینی تافلر، شاهد این هستیم که همچنان بیشتر مدارس و دانشگاهها حضوری بوده و کمتر کسی دورکار است.
در آغاز قرن بیستویک، تعداد کارکنان از راه دور برای حامیان این نوع از کار باید مأیوسکننده باشد. این تعداد در اکثر کشورهای توسعهیافته، کمتر از ده درصد است و اکثریت این نسبت فقط یک روز در هفته دورکاری و ارتباط از راه دور دارند. (جامعهی شبکهای، صفحهی 224)
فقط شش درصد از جمعیت اینترنت هلند، روزانه یا هفتگی دورههای برخط را در سال 2010 دنبال میکنند. (جامعهی شبکهای، صفحهی 226)
رویکرد انتقادی معتقد است، علیرغم مزایایی که برای چندمنظوره شدن محیطها، دورکاری و آموزش مجازی بیان میشود، ادغام حوزههای مختلف زندگی معایبی را با خود به همراه دارد که این موانع و محدودیتها مانع از توسعه دورکاری و آموزش مجازی شده است. وندایک موارد متعددی از این معایب را نام میبرد که در اینجا به اهم آنها اشاره خواهد شد.
- اولین مسئله این است که هنوز هممکانهای سنتی، برای انجام بسیاری از کارها بهترین مکان هستند. بهعنوانمثال کلاسهای درس محیط مناسبتری برای آموزش و یادگیری هستند تا اتاقهای آنلاینی که اتفاقاً ابزارهای متعددی برای تسهیل آموزش دارند.
- چالش دوم دسترسی ناکافی مدیران و معلمان به کارکنان و دانشآموزان است. نه در کار و نه در آموزش، مسئله فقط انتقال داده و هماهنگی محتوایی نیست. برای مدیر لازم است تا با کارکنانش ارتباط عمیق داشته باشد، آنها را مرتباً رصد و استعدادهای آنها را شناسایی و شکوفا کند. دانشآموزان هم نیاز به حضور در کنار معلم و شکل دادن به یک ارتباط مستمر خواهند داشت. همچنین دانش آموزان به اقدامات جمعی در کنار یکدیگر در محیط آموزش نیاز دارند. ارتباط مجازی، لااقل هنوز قدرت و شدت کافی برای شکلگیری این روابط را ندارد.
- انزوای اجتماعی و فردگرایی بیشازحد، سومین خطر در کمین مجازی و یکپارچه شدن همهی حوزههای زندگی است. مدرسه، اولین گام جدی اجتماعی شدن و جامعهپذیری انسانها بهحساب میآید. مهارتهایی چون پیدا کردن دوست، نه گفتن، همکاری و مشارکت و… در آموزش مجازی باکیفیت مطلوبی محقق نخواهد شد.
- درنهایت، آخرین چالش فراگیر شدن کلبهی الکترونیک را اینگونه میتوان مطرح کرد: بیشترین تأثیر آن این خواهد بود که اوقات فراغت به کار و مدرسه منتقلشده (دانشآموزان در کلاس بهصورت تماموقت فیسبوک را بررسی میکنند) و در خانه مردم بهطور منظم پست الکترونیک و پیامهای مربوط به کار خود را بررسی میکنند. (جامعهی شبکهای، صفحهی 224) در حقیقت دیگر تمرکز کافی برای انجام دادن هیچ کاری بهدرستی وجود نخواهد داشت و کیفیت و غنای انجام همه کارها کاهش پیدا میکند.
رویکرد اعتدالی
بدون تردید نه میتوان از مزایای در هم آمیختن مرزهای زندگی چشمپوشی کرد و نه میتوان معایب آن را در نظر نگرفت. رویکرد اعتدالی این مزایا و معایب را در کنار هم میبیند.
در رویکرد اعتدالی وندایک میتوان ظرفیتهای دنیای دیجیتال را کاملاً برعکس کلبهی الکترونیک تافلر تفسیر کرد. رویکرد انتقادی به این نکته توجه میکند که بااتصال بیسیم از هر نقطهای به هر نقطهی دیگر، اتفاقاً تمایل به جابهجایی افزایش پیدا میکند؛ چون افراد میتوانند در سفر هم به کار و تحصیل خود بپردازند.
بنابراین میتوان گفت:
اولاً با توسعه جامعه شبکهای در عمل شاهد کمرنگ شدن (و نه حذف) مرز بین حوزههای زندگی هستیم. به این معنا که نه بهطور کامل ادغام حوزههای مختلف را شاهد هستیم که بتوان در یک مکان به همهی امور زندگی پرداخت، و نه دیگر مثل سابق هر مکان صرفاً به انجاموظیفهی اختصاصی آن تعلق دارد. با کمرنگ شدن مرزها، امکان انجام دادن کارهای یک حوزه از زندگی در مکان دیگر محقق میشود. این موضوع، هم مزایا و هم معایبی دارد. ازیکطرف برای رسیدگی بر امور جزئی، فرد لازم نیست سفر خانوادگی خود را لغو کند و از طرف دیگر، هیچ دانشآموزی باوجود تلفن همراه، بهاندازهی گذشته در کلاس تمرکز نخواهد داشت.
ثانیاً مجازیسازی و چندمنظوره کردن حوزههای زندگی در تمامی عرصهها مناسب نیست. بهعنوانمثال عرصههایی که نیازمند تعامل کافی و سازنده میان افراد هستند، در این فرآیند دیجیتال شدن آسیب جدی میبینند. برخی امور اطلاعرسانی و هماهنگی در محیط کار و همچنین بعضی ارائههای صرفاً علمی در آموزش در بستر مجازی کارآمد هستند.
نهایتاً اینکه کارمندان و دانشآموزان برای انجام فعالیتهای دورکاری و آموزش مجازی نیاز به سواد و کسب دانشها و مهارتهای لازم دارند. انجام فعالیتهای دورکاری و آموزش مجازی بدون آنکه افراد سواد لازم برای انجام آنها را در خانه و یا سایر محیطها داشته باشند، منجر به کاهش کیفیت امور و ایجاد چالشهای فردی و خانوادگی برای ایشان میشود.
[1] The electronic cottage
[2] Alvin Toffler
[3] Third wave