ظرفیت سازی حکمرانی فضای مجازیمشارکت مردمی در حکمرانی فضای مجازیویژه نامه هایادداشت تحلیلی

قالب‌های مشارکت مردم برای جهش تولید در فضای مجازی

مقدمه

سال 1403 با شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» هفتمین سال متوالی با شعار اقتصادی شد. تقریباً همه‌ی این شعارها در رابطه با تولید ملی هستند و این دومین باری است که از تعبیر «جهش تولید» استفاده می‌شود. آن چیزی که در این شعار نسبت به شعار سال‌های قبل (و نه نسبت به مجموع بیانات مقام معظم رهبری) جدید به‌نظر می‌رسد، «مشارکت مردمی» است.

عنوان مشارکت مردم، نباید این تصویر اشتباه را به‌وجود بیاورد که مخاطب این شعار هم صرفاً مردم هستند. از یک سو، این خود مردم هستند که باید عزم و ارده‌ی خود را هم سو با جهش تولید کنند؛ اما از سوی دیگر، این دولت است که باید شرایط لازم برای مشارکت مردم را فراهم کند. در طول تاریخ مکاتب مختلف مدیریت دولتی، نگاه‌های مختلفی به خردمایه‌ی دولت و در نتیجه نقش مردم در اداره‌ی جامعه و به‌تبع آن فعالیت و مشارکت اقتصادی داشته‌اند. اتخاذ رویکرد درست در این رابطه، می‌تواند زمین بازی مشارکت مردم را متحول کند.

همچنین این مشارکت می‌تواند مصادیق مختلفی داشته باشد. ظاهرترین آن، عاملیت مردم در خود فرایند تولید است. اما در بیانات مقام معظم رهبری، عناوین و مصادیق متعددی برای مشارکت مردم فرض شده است: «مردم یعنی توان مردم؛ توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری؛ ابتکارات مردم وارد میدان بشود.[1]». «جهش تولید به نظر کار بزرگ و شاید در نظر بعضی نشدنی بیاید، لکن بنده معتقدم با توجّه به بخش دوّم این شعار، یعنی «مشارکت مردم»، شدنی است. اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایه‌ی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصه‌ی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم می‌تواند به جهش برسد.[2]»

قالب‌هایی برای مشارکت مردم

اما بعد از همه‌ی اینها، این سؤال وجود دارد که این ظرفیت مردم، در چه شکل و قالبی باید فعال شده و بروز پیدا کند؟ در تصور اولیه، مردم در برابر بخش خصوصی قرار گرفته و از ویژگی‌هایی چون پراکندگی، عدم تخصص، نداشتن سرمایه و ابزار تولید و… برخوردار است. اما در این رابطه نیز، نگاه رهبری متفاوت بوده و تنوع بسیار بیشتری را شامل می‌شود. شرکت‌های دانش‌بنیان ، صنایع بزرگ مثل نفت و گاز و فولاد ، صنایع دستی  و… مواردی هستند مستقیماً مورد توجه ایشان برای مشارکت مردم قرار گرفته‌اند. با این وضعیت، این سؤال شکل می‌گیرد که مشارکت مردم در چه قالب‌هایی امکان پذیر است؟ فراتر از این، هر کدام از این قالب‌ها چه ظرفیت‌هایی دارند و نقش‌آفرینی متناسب با آنها چیست؟ کدام موارد نیاز به حمایت و توجه بیشتری دارند؟

این موضوع اهمیت دارد چراکه قالب‌ها، عامل هویت هستند و هویت عامل حرکت و مشارکت. اگر فردی احساس کرد به‌واسطه‌ی ویژگی‌ها و استعدادهایی که دارد، با افرادی مشابه خود داخل یک گروه مشخص تعریف شده است، نسبت به آن احساس تعلق می‌کند. این هویت داشتن باعث می‌شود فرد خود را در قبال آن گروه و قالب مشارکت، متعهد دانسته و مبتنی بر آن، رفتار کند.

پیش از بررسی انواع قالب‌های نقش‌آفرینی، این تذکر ضروری به‌نظر می‌رسد که در تمدن اسلامی، بر خلاف ادبیات رایج غربی، مرز پررنگ و محکمی بین بخش خصوصی و بخش مردمی وجود ندارد. یک کسب‌وکار در بخش خصوصی هم، پیش از هر چیز گروهی از مردم است که به واسطه‌ی رفع نیاز از بقیه مردم، کسب درآمد می‌کند. این به خودی خود تعارضی با مفهوم مردم یا مشارکت آنها ندارد. در یک قاعده‌ی کلی، می‌توان دو مانع اصلی برای مشارکت مردم بر شمرد: 1- مداخله‌های فراتر از وظایف توسط دولت و 2- بخش خصوصی بر هم زننده‌ی بازار. بی‌تردید آن بخش از بخش خصوصی که برای منافع خود رقابت سالم را خدشه‌دار کرده و به تعبیر دیگر، امکان مشارکت گروه دیگری از مردم در اقتصاد را از بین می‌برد، از مردم نخواهد بود.

در یک احصاء استقرائی، می‌توان مهم‌ترین قالب‌های مشارکت مردم در تولید اقتصادی را به شرح زیر دانست:

  • عموم مردم: این اولین برداشت از مشارکت مردم است و البته که یکی از برداشت‌های درست است. مقام معظم رهبری هم بر حضور «آحاد» مردم تأکید کرده اند. در این آحاد مردم انواع استعدادها در جمعیت و کمیت بالا قرار دارد. اگر این جمعیت بزرگ هر کدام یک تغییر کوچک ایجاد کنند، در مجموع یک تحول و جهش رخ خواهد داد.
  • اهالی یک منطقه: قرابت جغرافیایی، علاوه‌بر فرهنگ مشترک و درک متقابل بیشتر، دغدغه‌های مشابه می‌سازد. بر همین اساس، مردم هم جوار، هم دغدغه‌ی مشابهی برای کار کردن خواهند داشت و هم به دلیل قرابت فرهنگی، امکان همکاری بیشتری دارند.
  • تشکل‌های غیرانتفاعی: از ابتدای انقلاب نهادهای مردم نهادی چون بسیج مستضعفان، با انگیزه‌ی الهی و فراغ از اهداف اقتصادی یا رفاهی، حضور مردم در عرصه‌های مختلف کشورداری را فراهم کرده اند. خیریه‌ها، سمن‌ها، فرهنگ‌سراها، کانون‌های مساجد و… همگی می‌توانند در این راستا مشارکت مخاطبین خود را جلب کنند.
  • مشاهیر: مردم خودآگاه یا ناخودآگاه به رفتار چهره‌ها توجه کرده و از آنها الگو می‌گیرند. افراد دارای رسانه و صدا، با تبلیغ و یا در سطح بالاتر، با اصلاح سبک زندگی خود، می‌توانند در گفتمان‌سازی ایده‌ی مشارکت مردم نقش پررنگی ایفا کنند. حداقل این تأثیرگذاری می‌تواند در مصرف کالاهای داخلی و ایجاد تقاضا برای آنها باشد. اما فراتر از این، قابل تصور است که به دعوت شخصیت‌های محبوب، طرف‌داران و آحاد مردم در برنامه‌هایی از پیش طراحی شده شرکت کنند و مناسب با موضوع ما، یعنی جهش تولید، نقش‌آفرینی در سطوح مختلف تولید داشته باشند.
  • اصناف و اتحادیه‌ها: کسب‌وکارها قبل از اینکه نیاز به تنظیم‌گری و نظارت دولت داشته باشند، خود سازوکارهایی برای مقابله با بازیگران بر هم زننده‌ی بازار دارند. اصناف و اتحادیه‌ها با قدرت و تسلط خود بر بازی، دقیقاً همین نقش را ایفا کرده و با سالم‌سازی بازار، اجازه‌ی ورود بازیگران جدید را فراهم می‌کنند.
  • تعاونی‌ها: کنار زدن اقتصاد دولتی و سرمایه‌داری از ابتدای انقلاب مسئله بوده است. تعاونی‌ها به‌عنوان مدلی که می‌تواند از پس هر دو بر بیاید مورد توجه قرار گرفت؛ تا جایی که در اصول 43 و 44 قانون اساسی به آن پرداخته می‌شود. در تعاونی، بر خلاف شرکت در معنای سرمایه‌داری، آوردن کار و سرمایه با هم است. در نتیجه، کسی کارگر و اجیر دیگری نمی‌شود؛ بلکه افراد توانمند در کنار هم کار می‌کنند. همچنین هرکس فارغ از اندازه‌ی سرمایه‌ی آورده، یک حق رأی خواهد داشت.
  • نهادهای علمی: فاصله‌ی بین نهاد دانشگاه و صنعت، باعث شده تولید در کشور ما، پابه‌پای جهان به‌روز و بهره‌ور نشود. در این شرایط، از اهالی دانشگاه انتظار می‌رود که در ارتباط با صنعت، حداقل همین فرایندهای تولید موجود را بهره‌ور کنند.
  • شرکت‌های دانش‌بنیان‌: توجه ویژه‌ی مقام معظم رهبری بر این نوع از مشارکت مردم بی‌دلیل نیست. شرکت‌های دانش‌بنیان، با انعطاف و جوانی خود و البته تسلط بر دانش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز، می‌توانند محصولات جدید تولید کنند، تولید محصولات فعلی را بهبود دهند و یا به هر مسئله‌ی دیگری که برطرف کردن آن نیاز به دانش و فناوری دارد، پاسخ دهند. این فعالیت‌ها الزاماً به‌تلاش‌های فنی و مهندسی محدود نمی‌شود و می‌تواند در سطوح مدیریتی اثر گذار باشد.
  • شرکت‌های بزرگ: باید پذیرفت که وجود این عنوان در این لیست، کمی بحث برانگیز به‌نظر می‌رسد. اما همان طور که پیشتر اشاره شد، نباید نزاع درست ما با نظام سرمایه‌داری، به نتایج غلط به ضرر کسب‌وکارهای منصف حالا و خودمان منتهی بشود. در صنایعی که صرفه به‌مقیاس در اعداد بزرگ رخ می‌دهد که اتفاقا صنایع مهمی هم هستند، ورود تشکل‌های غیرانتفاعی یا آحاد مردم بدون هیچ نظم و منطقی ممکن به‌نظر نمی‌رسد. حداقل این است که بگوییم مشارکت بخش‌های مردمی در این صنایع، مثل فعالیت دانش‌بنیان‌ها در همکاری با این شرکت‌ها، همکاری و درک درست آنها از مشارکت مردمی را لازم دارد. لذا با وجود پذیرش نگرانی‌ها در مورد جایگزین شدن اقتصاد سرمایه‌داری (به‌جای مردمی) با اقتصاد دولتی، باید در جهان امروز شرکت‌های خصوصی بزرگ را به‌عنوان یکی از بازیگران اقتصادی و بسترهای مشارکت مردم بپذیریم. البته در این رابطه، فارغ از در نظر گرفتن نقش ایجابی شرکت‌های سالم، می‌توان مقابله با بخش خصوصی زیاده‌خواه، بر هم زننده‌ی بازار و تضییع کننده‌ی حقوق کارگر و مصرف‌کننده را یک اقدام در جهت مردمی‌سازی اقتصاد در نظر گرفت.

البته نمی‌توان ادعا کرد که قالب‌های مشارکت مردم در همین عناوین خلاصه می‌شود. همچنین گاهی خود این موارد شامل موارد متعددی هستند که اقتضائات یکی با دیگری فرق دارد.

طبقه‌بندی قالب‌ها

بعد از پاسخ به اینکه قالب‌های مشارکت مردم به چه نحو می‌تواند باشد، بلافاصله سؤال بعدی شکل می‌گیرد که کدام قالب بهتر است؟ مشخصاً هر کدام از اینها مزیت‌های خاص خود را دارد و مطلوب آن است که همه‌ی این ظرفیت‌ها فعال بشود. با این وجود، نباید فراموش کرد که در عمل، برخی از این قالب‌ها مورد کم لطفی بیشتری قرار گرفته اند و ظرفیت مغفول آنها نیاز به طراحی دارد. علاوه‌بر این، نباید فراموش کرد که این مجموعه یادداشت در مقام بررسی مشارکت مردم در جهش تولید در فضای مجازی است و نه معنای مطلق آن. در چنین شرایطی، لازم است که حول چند ملاک مرتبط با دغدغه‌های گفته شده، این قالب‌ها را مقایسه کنیم تا مشخص شود تمرکز کردن روی اقدامات ناظر به کدام بخش‌ها، مطلوبیت بیشتری برای سؤال ما خواهد داشت. این کار در جدول زیر انجام شده است.

آنچه در این مقایسه مورد توجه بوده، به شرح زیر است:

  • منابع: تیسن در فصل چهار کتاب «تحلیل خط‌مشی عمومی؛ پیشرفت‌های جدید» خود، یکی از محورهای مقایسه‌ی بازیگران مختلف با یک دیگر را همین مورد می‌داند. (تیسن، 181: 1395) منابع اهمیت دارند؛ چون می‌توانند قدرت ویژه و انحصاری یک بازیگر را نشان بدهند و یا لااقل نوع نقش‌آفرینی او را مشخص کنند.
  • نقش‌آفرینی در تولید به‌صورت بالفعل: اگر قرار بود جهش تولید از طریق روش‌هایی که همین الان هم در حال استفاده هستند محقق شود، دیگر نیاز به شعار سال و تلاش برای تغییر جریان وجود نداشت. مشخصاً تأکید بر مشارکت مردم برای جهش تولید به این معنا است که ظرفیت‌هایی از مردم که تا امروز مورد کم توجهی بوده، می‌تواند جهش تولید را رقم بزند؛ وگرنه بخش‌هایی که همین امروز هم فعال هستند و کار خود را انجام می‌دهند که نیاز به شعار سال ندارند!
  • بخش مرتبط از فاوا: در یک بیان ساده، می‌توان فضای مجازی را متشکل از سه‌لایه‌ی اصلی دانست: زیرساخت که خود شامل سخت‌افزار، نرم‌افزار، خدمات پایه، پلتفرم‌ها و… می‌شود. مبتنی بر این لایه خدمات و محتوا شکل می‌گیرند؛ مثلاً خدمت تاکسی اینترنت و محتوای آموزش آشپزی. اینکه هر قالب از مشارکت مردم، در کدام یک از این لایه‌های اقتصاد فضای مجازی امکان ورود دارد، از اهمیت ویژه برخوردار است.
  • قدرت یافته توسط فاوا: برخی بازیگران، پیش از فاوا هم بازیگری قدرت‌مند در عرصه‌ی اقتصادی شناخته می‌شدند. اما با شبکه‌ای شدن روابط و کاهش سلسله‌مراتب حاکم بر جامعه و فراتر از آن، با ورود به وب 2 و تعاملی شدن شبکه، گروه‌های پراکنده‌تر مردم «صدا» پیدا کرده و جهان شاهد جهشی در قدرت آنها بوده است. توجه به این موضوع مهم است؛ چراکه نشان می‌دهد کدام ظرفیت‌های بالفعل نشده هستند که به لطف فاوا امروزه بر خلاف گذشته، امکان نقش آفرینی در عرصه‌ی اقتصاد را دارند. در این رابطه، مثال فروشگاه‌های آنلاین خانگی ملموس و قابل توجه به‌نظر می‌رسد. بسیاری از افراد، توان تولید محصولات خانگیِ باکیفیت را داشته‌اند. در طرف مقابل هم، تقاضا برای چنین محصولاتی همیشه وجود داشته است؛ اما این دو گروه با هم متصل نشده و به‌تعبیری بازارشان شکل نمی‌گرفت. امروزه در پلتفرم‌های مختلف، شاهد شکل‌گیری چنین کسب‌وکارهایی هستیم. به‌غیر از شبکه‌ای شدن روابط، پیچیدگی فناوری‌های جدید باعث می‌شود بازیگرانی که از دانش و تخصص مرتبط برخوردار باشند، قدرت ویژه‌ای پیدا کنند.

دلالت طبقه‌بندی قالب‌ها

از مجموع ویژگی‌هایی که برای هر قالب آورده شد، می‌توان این نکات را برداشت کرد:

  1. شرکت‌های بزرگ، از یک‌طرف در حال حاضر هم نقش‌آفرینی جدی در عرصه تولید دارند و می‌توان گفت اصلی‌ترین بازیگران این عرصه هستند و از طرف دیگر، فاوا بیشتر از اینکه به‌نفع آنها بوده باشد، قدرت دیگر قالب‌های مردمی را متأثر کرده است. به‌همین جهت، می‌توان گفت که در طراحی برای افزایش مشارکت مردم در جهش تولید در فضای مجازی، این بخش در اولویت بالایی قرار ندارد. البته نباید فراموش کرد که دسترسی‌های این شرکت‌ها باعث شده امکان ورود به حوزه‌هایی پر هزینه و تخصصی چون زیرساخت را داشته باشند.
  2. عموم مردم، اهالی یک منطقه و شرکت‌های دانش بنیان هم از جهت مشارکت فعلی در تولید جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده‌اند و هم بازیگرانی هستند که در عصر فاوا بسیار قدرت‌مند شده‌اند. به همین جهت، در طراحی‌ها باید در اولویت قرار بگیرند. البته که برای هر یک از این قالب‌ها، باید متناسب با ویژگی‌های خاص خود و نقطه اثری که در اقتصاد دیجیتال دارند، طراحی متناسب صورت بگیرد.
  3. بقیه‌ی قالب‌ها را باید بر اساس منبع و آورده‌شان قضاوت کرده و به‌صورت متناسب طراحی داشت. به‌عنوان مثال، اگر بپذیریم که تعاونی‌ها از این جهت که بین تجمیع سرمایه و مقیاس بپذیری از یک طرف و توزیع مالکیت و عاملیت مردم از طرف دیگر جمع می‌کند، باید به آن توجه ویژه‌تری داشته باشیم.

[1] بیانات در دیدار مسئولان نظام (15/01/1403)

[2] همان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا