اخبار خط‌مشی‌ فضای مجازی

بحران های هویتی دانش مدیریت دولتی و پاسخ های آن

  1. مقدمه

بنیان های اولیه مدیریت دولتی یا اداره امور عمومی[۱]، در هزاران سال پیش از میلاد در یونان و روم باستان، تمدن بابل و در حکومت ایران مشاهده می شود اما اداره امور عمومی به عنوان یک حوزه علمی در سال های انتهایی قرن نوزدهم به یکی از رشته های دانشگاهی تبدیل شد. در همین زمان بود که نظرات متعددی درباره هویت این رشته بیان شد. افرادی مثل ویلسون قائل به جدایی این علم از علوم سیاسی هستند و نظریه جدایی سیاست از اداره را بیان می کنند. هم چنین، ماکس وبر نیز بر همین مبنا نظریه بروکراسی را مطرح می کند. اما از آن طرف افرادی مثل والدو قائل به این موضوع هستند که مدیریت دولتی یک حرفه است و مرز روشنی را بین اداره و سیاست نمی بینند. و افرادی مثل اپل بای نیز معتقد هستند که مدیریت دولتی اساسا یک فعالیت سیاسی است.

  1. بحران های هویتی

با توجه به تکثر دیدگاه ها و نظریات گوناگون در مدیریت دولتی و تاثیرپذیری این حوزه از رویکردهای اقتصادی و بازرگانی بحثی با عنوان «بحران های هویتی» در مدیریت دولتی مطرح می شود. بحران های هویتی شامل مجموعه ای از بحثها و دغدغه های اندیشمندان است مبنی بر اینکه رشته مدیریت دولتی قادر به گردآوری پژوهشها و نظریات در چارچوبی منسجم از دانش نیست که در یک طبقه بندی می توان آن بحران ها را به دو دسته بحران های علمی- دانشگاهی و عملی-کاربردی تقسیم کرد.

 

  • بحران های علمی- دانشگاهی

ریشه این دسته از  بحران ها در مباحث دانشگاهی و مجامع علمی است که شامل دو بحران پارادایمی و مشروعیت است.

  • بحران پارادایمی

پارادایم ها نقشی محوری در خلق و به رسمیت شناختن رشته های علمی دارند تا آن جا که فقدان آن ها، شیوه ای است برای زیرسوال بردن هویت رشته ها. در همین راستا، فقدان پارادایم و چارچوب مشخص عاملی است که باعث می شود، دانش اداره امور عمومی با بحران هویت دست و پنجه نرم کند و به دنبال آن بحران های دیگری مانند مشروعیت، باور پذیری، هنجاری و اعتماد به نفس زنجیروار ایجاد شود. توماس کوهن به عنوان اولین واضع اصطلاح پارادایم در فلسفه علن، این مفهوم را اینگونه معرفی میکند:  «درون حوزه های علمی خاص، تعدادی مدل منطقی برای پژوهش ایجاد میشود که آزمایش گری را تسهیل میسازد و جهت کلی برای هر رشته یا حوزه علمی ایجاد میکند. مرز های مشخص را  تعیین و به ایجاد راهکار های عملی در برخورد با مسائل و مشکلات اجتماعی کمک میکند.»

حال در این میان، افرادی مانند استروم و گولمبیوسکی اعتقاد دارند که مدیریت دولتی به خاطر کثرت نظریه های رایج و مخاطرات روش-معرفت شناسی، یک پارادایم ثابت ندارد. چرا که وقتی علمی، یک پارادایم نداشته باشد، اساسا با بحران هویت مواجه است. استروم قائل به این است که جریان اصلی نظریه های مدیریت دولتی – از ویلسون تا حداقل سایمون – توجه زیادی را به کارایی فرآیند اداری مبذول داشته و کارایی را از طریق ساز و کارهای تمرکز و کنترل دنبال کرده است. نتیجه این امر ایجاد نوعی بحران فکری در مدیریت دولتی است که نظریه پردازان و کارگزاران در برخورد با مشکلات روز افزون احساس می کنند. به عبارت دیگر این افراد حس می‌کنند رشته مدیریت دولتی دچار فقدان یک روش شناسی تحقیق منسجم علمی و تجربی هست و راه حل آن را مواجهه با مدیریت دولتی به عنوان یک حرفه و نه علم دارای پارادایم و روش شناسی مشخص می دانند.

  • بحران مشروعیت

برخی دیگر از پژوهشگران، از منظر بحران مشروعیت به این موضوع پرداخته اند و معتقدند این رشته از لحاظ فکری به سایر رشته ها وابسته است و اگر پژوهشگران مدیریت دولتی به اعتبار بخشیدن به این دانش نپردازند، این رشته، مشروعیت نیز نخواهد داشت. به عنوان مثال سوایت معتقد است، بحران مشروعیت در تعریف دوگان هایی مانند دموکراسی-کارایی و سیاست-اداره ریشه دارد. چرا که این دوگان ها در حقیقت مکمل یکدیگرند نه در مقابل هم.

  • بحران های عملی-کاربردی

علاوه بر بحران های علمی – دانشگاهی در اواخر قرن بیستم، با ایجاد بحران های عملی – کاربردی ناشی از رویکردهای اقتصادی و بازرگانی، بحران های هویتی مدیریت دولتی به اوج خود رسید. ظهور نهضت مدیریت دولتی نوین[۲] که با تاکید بر عقلانیت اقتصادی، بازارگرایی و مصرف گرایی شکل گرفت، باعث کاهش مشروعیت، اخلاق و روحیه کارکنان خدمات دولتی و ایجاد بحران فکری گشت و بحران های سه گانه زیر را برای مدیریت دولتی به ارمغان آورد.

  • بحران باورپذیری

با روی کار آمدن مفاهیم اقتصادی و جایگزینی عقلانیت اقتصادی به جای عقلانیت اداری که پیش از آن رایج بود، به تدریج این احساس به وجود آمد که دیگر نیازی به رشته مدیریت دولتی نیست و رویکردهای بخش خصوصی در اداره بخش دولتی کارآمد هستند.

  • بحران هنجاری

مبنای نظری مدیریت دولتی نوین، نظریه های اقتصادی و توجه به مبانی علوم اجتماعی مبتنی بر اصالت تجربه بود که کم کم داشت جایگزین نظریه ها و مفاهیم علوم سیاسی می شد. همچنین هنجارهای عمومی موجود در آن زمان در حال جایگزینی با هنجارهای مدیریت بخش خصوصی و ارزش های بازار بود.

  • بحران اعتماد به نفس

این بحران به کاهش تعهد حرفه ای و اعتماد به نفس میان پژوهشگران و کارگزاران مدیریت دولتی اشاره دارد. زیرا وقتی این بحران به وجود می آید که دیگر نیازی به رشته مدیریت دولتی نیست و هنجارهای عمومی هم تغییر می کنند، بنابراین دیگر نیازی به پژوهش در این حوزه نیست و تعهدات نسبت به این مساله به تدریج کاهش می یابد.

  1. پاسخ به بحران های هویتی

در طول عمر رشته مدیریت دولتی، راه حل های زیادی برای بهبود و حل این بحران های پنجگانه مطرح شده است اما هیچ کدام از کفایت لازم برخوردار نبوده است؛ زیرا عینکی که پاسخ دهندگان از آن برای حل بحران ها استفاده میکردند دقیقا همان عینکی بود که منتقدین بر چشم داشتند و در واقع می خواستند بحران هویت را در همان زمین بازی منتقدان پاسخ دهند. اشکال اصلی منتقدان این بود که مدیریت دولتی به عنوان یک تک رشته، دارای پارادایم و روش شناسی مشخص نیست و در مقابل پاسخ دهندگان نیز سعی در این داشتند تا به دید یک رشته به این دانش نوپا نگاه کنند و با هر وسیله ای شده برای آن پارادایم و روش شناسی مشخصی ابداع کنند، غافل از اینکه اساسا ماهیت رشته مدیریت دولتی فراتر از یک تک رشته بوده و در واقع همین دیدگاه تک رشته ای است که باعث می شود هویت اداره امور عمومی زیر سوال برود. در ادامه مدیریت دولتی به عنوان دانشی تک رشته ای، چندرشته ای، میان رشته ای و فرارشته ای مورد بررسی قرار گرفته و با ایده دانش فرارشته ای مدیریت دولتی به بحران هویت این رشته پاسخ داده می شود.

  • مدیریت دولتی به عنوان دانشی تک رشته ای

در این رویکرد مدیریت دولتی، نوعی گرایش آکادمیک داشته و ریشه در دانش محض دارد و هدف آن تولید دانش نظری مانند علوم طبیعی است که دارای حوزه، موضوع، نظریه ها و روش شناسی های مشخص است. افرادی مانند ویلسون و استروم در قالب این رویکرد نظراتی دارند.

  • مدیریت دولتی به عنوان دانشی چند رشته ای

در این دیدگاه مدیریت دولتی بر مبنای رشته هایی مانند علوم سیاسی، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد تعریف شده است و پیشنهاد می دهد برای رفع بحران های موجود، مدیریت دولتی باید به عنوان یک حرفه و نه علم مشخص گردد و کارویژه اصلی این حرفه آن است که از منظرهای مختلف دانش های دیگر برای بهبود وضعیت موجود استفاده کند. در این رویکرد ما یک چارچوب واحد نداریم و صرفا این رشته از رشته های دیگر تشکیل می شود. دیدگاه افرادی مانند والدو در این دسته بندی می گنجد.

  • مدیریت دولتی به عنوان دانشی میان رشته ای

در این رویکرد، پژوهشگران مدیریت دولتی و سایر رشته ها سعی کرده اند با بهره گیری از دانش ها و رشته های مختلف درک جدید و مشترکی از موضوع مورد نظر را بیان کنند تا این درک جدید، مقدمه چارچوب مفهومی مستقلی را برای مدیریت دولتی به ارمغان آورد. بنابراین دانش میان رشته ای مدیریت دولتی به دنبال ایجاد یک هویت نظری، مفهومی و روش شناسانه است. از این رو نتایج آن منسجم تر و مستحکم تر از دانش چند رشته ای است.

  • مدیریت دولتی به عنوان دانش فرارشته ای

این رویکرد یک گام فراتر از رویکرد میان رشته ای بوده و بر مبنای درک نظری مشترک و تعامل شناخت شناسی های رشته ای قرار دارد. بنابراین در حالیکه رویکرد میان رشته ای را می توان ترکیب رشته های مختلف با یکدیگر دانست، دانش و تحقیق فرا رشته ای بیانگر پیوند دانش میان رشته ای با دانش عملی و تجربی مردم عادی نیز است که موجب ایجاد چارچوب مفهومی جدیدی می شود؛ این دانش صرفا از گرد هم آوردن افراد متخصص در رشته های مختلف ایجاد نشده بلکه مبتنی بر همکاری ها و ظرفیت سازی برای مورد توجه قرار دادن دانش تجربی و عملی متخصصان و مردم عادی است. از این رو نکته اساسی در دانش فرا رشته ای مدیریت دولتی به عنوان رویکرد مختار پژوهش پیشرو، داشتن چارچوب مفهومی متاثر از سایر رشته ها و در عین حال درک مسئله واقعی زندگی مردم و سطوح پیچیده آن است.

  1. دانش مدیریت دولتی در آینه معارف اسلامی

همان طور که اشاره شد، رویکرد فرارشته ای به مدیریت دولتی، پاسخی است که دانش متعارف اداره امور عمومی پس از ده ها سال دست و پنجه نرم کردن با بحران های هویتی بدان رسیده است و شالوده آن جست و جوی هویت مدیریت دولتی در داشتن ۱- چارچوب مفهومی متاثر از سایر رشته ها و ۲- مسئله واقعی است. علاوه بر رویکرد فرا رشته ای، در معارف اسلامی نیز مطالب و دقت هایی وجود دارد که می تواند در سامان دهی به دانش اداره امور عمومی راهگشا باشد که در این جا به دو مورد آن اشاره می شود.

  • چارچوب و روش شناسی اسلامی

بهره گیری از مبانی اسلامی در تعریف ارزش محوری، نگاه به انسان، نقش دولت در جامعه و هم چنین روش شناسی تولید و اعتباریابی دانش کشورداری، میتواند تا حد بسیاری بحران های مذکور را پاسخ داده و از دانشی با عنوان اداره امور عمومی اسلامی پرده برداری کند. رویکرد مدیریت دولتی اسلامی با پشتوانه پارادایم اسلامی میتواند به تمام اهداف مادی و معنوی خود برسد. پارادایم اسلامی برای تمامی جنبه های مدیریت همچون تصمیم گیری ، عقلانیت، خودکنترلی، انتخاب شایسته ، سلسله مراتب ، حق الزحمه حدود مشخصی را داراست و همچنین روش شناسی روشنی را دنبال میکند که از آن به عنوان روش شناسی اجتهاد یاد می شود. فارغ از این بن مایه های نظری که می تواند به مثابه چارچوب های اسلامی اداره امور عمومی در نظر گرفته شود، تحقق اجرایی و عملیاتی شدن اندیشه های سیاسی اسلام با همه محدودیت ها در زمان حکومت های نبوی، علوی و دوران کوتاه امام حسن مجتبی علیه السلام (سیره حکومتی معصومین علیهم السلام) نیز اندوخته مهمی است که اداره امور عمومی اسلامی را در ارزش های حاکم بر تصمیم گیری و منطق حل تزاحمات(اولویت بندی میان ارزش ها) یاری می کند.

  • مدیریت دولتی به عنوان حکمت عملی و فن اداره جامعه

معرفت در بیان و بنان اندیشمندان اسلامی به دو شاخه علم یا حکمت و فن تقسیم می شود. علم یعنی آنچه گزارش و کشفی از واقعیت دارد. اما فن کشفی از واقعیت نداشته و در حقیقت شیوه انجام کار در عرصه عمل است. حکمت نیز خود به دو دسته حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم بندی می شود. حکمت نظری شامل نظریات و گزاره های توصیفی حول یک موضوع واحد بوده و حکمت عملی شامل نظریات و گزاره های توصیه ای حول یک غایت واحد است. حال با توجه به ویژگی های مدیریت دولتی باید هویت این رشته را در ترکیبی از حکمت عملی و فن سامان دهی کرد؛ زیرا که هم شامل بایدها و نبایدهای ناظر به واقعیت و غایت است مانند تحقق عدالت در مجموعه های انسانی و هم شامل یک سری باید ها و نباید های جزئی و شیوه های انجام کار که ناظر به واقعیت ها و غایات خارجی نیستند.

  1. نتیجه گیری

هویت مدیریت دولتی باید به عنوان یک دانش فرارشته ای یا حکمت عملی و فن اداره جامعه در نظر گرفته شود و از افتادن در تلقی های تک رشته ای یا حکمت نظری گونه از این حوزه دانشی پرهیز شود. هم چنین نخ تسبیح مدیریت دولتی برای پژوهشگران آن در داشتن حوزه – مسئله واقعی و غایتی برای بهبود و حل آن مسئله تعریف شده است. علاوه بر این، آموزه های اسلامی در طراحی چارچوبی برای مدیریت دولتی اسلامی شامل ارزش های محوری، انسان شناسی، دولت شناسی و روش شناسی بسیار راهگشا است و می تواند این دانش را از چالش هایی که امروزه با آن مواجهه است، نجات دهد.

  1. منابع

    • نهضت های مدیریت در بخش دولتی(گذشته، حال و آینده) ، جلد۱و۲، دکتر حسن دانایی فرد.
    • نظریه های اداره امور عمومی : عقلانیت ابزاری و ارزشی ، لیشنگ دانگ، ترجمه دکتر حسن دانایی فرد.
    • پیش نیازهای مدیریت اسلامی، آیت الله مصباح یزدی
    • اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی، تصحیح سیاوش خوشدل
    • احصاء العلوم، ابوالنصر محمد فارابی، ترجمه حسین خدیو جم
    • بحران هویت در رشته مدیریت دولتی؛ چالش ها و پاسخ ها، ابوالحسن فقیهی و محسن علیزاده ثانی، فصلنامه علوم مدیریت ایران.

[۱] Public Administration

[۲] New Public Management

 

نویسندگان: محمد جواد غلامرضا پور و رضا عبداللهی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا