معمای حکمرانی؛ برای آنان که به حکمرانی میاندیشند …
معمای حکمرانی؛ برای آنان که به حکمرانی میاندیشند …
امروزه حکمرانی تبدیل به یکی از رایجترین استعمالات سیاستمداران در جمهوری اسلامی شده است به حدی که میتوان ادعا کرد که گفتمان غالب شده است. موضوعی که جای تردید و سؤال است، این است که چرا گفتمان حکمرانی در کشور با این سرعت و حجم انبوه، صرفاً در یکی از ادبیات حکمرانی یعنی «حکمرانی خوب» بهپیش میرود؟ از سویی دیگر زمانی که در جامعه دانشگاهی ورود پیدا میکنیم، شاهد آن هستیم که آنچه بیشتر تولید شده است، استفاده از «چارچوب ارزشیابی» حکمرانی خوب است؟ و در ادامه این سؤال پیش میآید که چرا بایستی حکمرانی خوب در جمهوری اسلامی با نسخه آن (چارچوبهای ارزشیابی) ترویج شود؟ مگر نه این است که عرصه بینالملل حکمرانی خوب در پی پاسخ به نیازی شکل گرفته است و آن نیاز، نسخه و تجویزی به نام حکمرانی خوب داشته است و در مرحله آخر به چارچوب ارزشیابی رسیده است؟ پس چرا در جمهوری اسلامی بایستی حکمرانی خوب را مفروض بگیریم و با چارچوب ارزشیابی آنکه توسط مؤسسه توسعه بینالملل آمریکا ارائه شده است، به ارزشیابی و برنامهریزی مدیریت کشور در سطوح گوناگون اقدام کنیم؟
از سویی دیگر زمانی که حکمرانی را در ادبیات بینالمللی مینگریم، مسئله تشدید میشود زیرا برخلاف روند که حکمرانی در جمهوری اسلامی بهپیش میرود (پیش روی با ادبیات حکمرانی خوب)، در فضای بینالملل، ادبیات متنوع بسیار گستردهای در علوم مختلف اجتماعی به حکمرانی پرداختهاند تا جایی که خود غربیها حکمرانی را واژهای متشتت و Buzzword نامیدهاند.
فراتر از سه پرسش فوق، نگرانی دیگری در خصوص این نحوه از توسعه ادبیات حکمرانی در کشور وجود دارد و آن این است که مسئولین و سیاستمداران ما، میان حکمرانی سنتی و حکمرانی نوین تمایزی مفهومی در ذهن ندارند و یک معنای عرفی از حکمرانی را مفروض میگیرند و ابزارهای نوین آن را دنبال مینمایند؛ آیا اگر از ایشان سؤال شود که حکمرانی چه تمایزی با سیاستگذاری، خطمشیگذاری و یا عمل دولت دارد قادر خواهند بود که پاسخی روشن ارائه کنند؟
درمجموع طی یکسال گذشته، هسته خطمشی فضای مجازی مطالعات خود در موضوع حکمرانی را حول این سؤالات سامان داد و خالی از لطف ندیدیم که این سؤالات را با دیگر پژوهشگران ارجمند به اشتراک بگذاریم شاید فرصتی شود برای نقد و نظر و شاید تذکری شود برای آنانکه با نیتی انقلابی، صورتبندی اشتباهی را از موضوع حکمرانی ترویج میکنند.
مخلص کلام اینکه:
۱- چرا گفتمان حکمرانی با این شدت در کشور بهپیش میرود، اما علیرغم تنوعی که در ادبیات حکمرانی داریم[۱]، صرفاً ادبیات حکمرانی خوب در کشور ترویج میشود؟
۲- چرا اصول و ارزشهای بنیادین حکمرانی خوب در کشور کاویده نمیشود و اغلب ضمن مفروض گرفتن آن، با چارچوبهای ارزشیابی حکمرانی خوب که اتفاقاً در دنیا بسیار مورد نقد بوده است کار را آغاز میکنیم و به سراغ اصلاح و مدیریت عرصههای مختلف اجتماعی میرویم؟
۳- چه نسبتی میان فهم عرفی و معنای ذهنی اغلب سیاستمداران جمهوری اسلامی از حکمرانی و سپس کاربست ابزارهای نوین حکمرانی وجود دارد؟ آیا این ناهماهنگی میان نظر و عمل حکمرانی، مشکلآفرین خواهد بود؟
۴- چگونه میتوان به فهم کلی و منسجمی از ادبیات گسترده حکمرانی در عرصه بینالملل دستیافت؟ و سپس ظرفیتهای حکمرانی را در خدمت انقلاب اسلامی به کاربست؟
[۱] حکمرانی شرکتی، حکمرانی شبکهای، حکمرانی جهانی، حکمرانی چند سطحی، حکمرانی بینالمللی، حکمرانی دموکراتیک و …