مسائل خط‌ مشی فضای مجازی

تأملی بر جاودانگی مجازی

مقدمه

یکی از مسائلی که در همیشه تاریخ، ذهن آدمی را درگیر خود نموده، مسئله بقا، مرگ و زندگی پس از آن است که در جای جای تاریخ اندیشه، شاهد بحث های مختلفی حول آن هستیم. فلاسفه اسلامی این مسئله را ناشی از بعد عالی و فطرت انسان می دانند که توسط خداوند متعال در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده و برای پاسخ به نیاز و گرایش فطری بقاء در نظام حکیمانه خلقت، وجود عالم قیامت و زندگی پس از مرگ ضروری می آید.

این گرایش خود باعث شده است، عده ای که به قیامت و معاد اعتقادی ندارند، پاسخ های مختلفی در زمینه مسئله بقاء و مرگ انسان بدهند. برخی قائل به این هستند که انسان ها پس از مرگ و با تناسخ در جسم انسان ها، موجودات یا اشیاء دیگر به زندگی خود ادامه می دهند. عده ای پایان زندگی دنیایی را پایان زندگی فرد می دانند و معتقدند که فرد تا می تواند باید در زندگی محدودی که در این دنیا دارد لذت ببرد. برخی نیز به در جست و جوی جاودانگی در این جهان به دنبال عوامل ایجاد خلود انسان در این دنیا رفته اند که در این میان یکی از ایده های اصلی جهان غرب، استفاده از علم و فناوری به طور عام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضای مجازی به طور خاص برای ساخت بهشت زمینی جاودانه است.

ایده اخیر به شدت توسط محققین و مخترعین غربی دنبال می شود و قرن هاست که بشر غربی به دنبال دست یافتن به چنین سطحی از علم می باشد تا بشر با مرگ خداحافظی کند. نمونه هایی از آن در فناوری های پزشکی، افزایش بهداشت عمومی و واکسیناسیون های ضد بیماری هایی نظیر آبله و… قابل مشاهده است که طبق ادعای دانشمندان، بشر توانسته میزان مرگ و میر را کاهش داده و طول عمر انسان را افزایش دهد. اما نقطه ایده آل این فناوری ها پایان مرگ انسان و جاودانگی او است که بشر با آن فاصله دارد. البته نا گفته نماند، تلاش هایی که انسان ها در جهت تامین امنیت، بهداشت، رفاه و آبادانی زندگی خود انجام می دهند، الزاما برای خلود زمینی و ناشی از عدم اعتقاد به معاد نبوده است. دین مبین اسلام در عین بیان کردن مرگ و معاد به عنوان حقایق قطعی که گریزی از آن ها نیز نمی باشد، مسلمانان را به تامین مطلوب امنیت، بهداشت و رفاه برای زندگی موقت دنیایی خود فرا خوانده است.

جاودانگی مجازی

بشری که یکی از مسائل غیر قابل گریز خود را مرگ می داند، سعی می کند از طرق مختلف هم شانس جاودانگی خود را افزایش دهد، این بار به سمت استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و فضای مجازی می رود. ایده ای که مطرح می شود این است که اگر حقیقت انسان ذهنیت ها و شخصیت او است، همه این ویژگی ها با تحلیل و بررسی هایی که بر روی داده های شخصی افراد انجام می شود قابل استخراج و تحلیل است، از این رو می توان بعد از مرگ انسان با استخراج این ویژگی ها فرد به حیات خود ادامه دهد. فیلم Upload  (۲۰۲۰) دائر مدار همین ایده ساخته شده است. داستان این فیلم از این قرار است که با تحلیل ویژگی های شخصیتی، جسمی و نوع رابطه و کنش های اجتماعی فرد می توان زندگی جدیدی در بستر فضایی مجازی به او داد. البته در ادامه فیلم فناوری های زیستی هم به کمک می آیند تا ویژگی های آپلود شده فرد در پلتفرم های مجازی، دوباره دانلود شده و به بدن و مغز جدیدی که برای فرد در آزمایشگاه ساخته شده است، انتقال یابد.

در این که چنین مسئله‌ای از نظر فلسفی شدنی هست یا خیر بحث فراوان است و باید اندیشید که آیا این هویت و شخصیتی که در بستر این فضا ایجاد شده است واقعا خود واقعی فرد است یا تصویری از ویژگی های او است؟ این ایده فارغ از این که می تواند زندگی فرد را تداوم دهد یا خیر، خود مسئله مهمی در عالم سیاست، اقتصاد و دانش خواهد بود چرا که با باز شناسی مدل فکر کردن و هویت  برخی از افراد بزرگ تاریخ و انتقال این هویت و شخصیت ایجاد شده به بستر هوش مصنوعی و یا اعمال ویژگی های او بر روی ژن ها و تولید ژن او، جهان این بار می تواند نوابغ خود را الی الابد داشته باشد و پیشرفت های بزرگی را رقم بزند. هم چنین  نفس بازسازی بشر در چنین بستر هایی دارای آثار خانوادگی و اجتماعی است، به عنوان مثال، خانواده ای که یکی از اعضای خود را از دست داده است و به جای او اقدام به استفاده از این فناوری ها می کند تا جای خالی او را پر کند قطعا در محیط خانواده کنش گری خواهد داشت و شرایط اجتماعی را متاثر از خود خواهد کرد.

در این زمینه فیلم Black Mirror   (۲۰۱۹)در قسمت ۱ فصل ۲ خود اقدام به تصویر سازی شرایط مشابهی می کند، در آینده ای نه چندان دور، فردی که همسر خود را از دست داده است و به شدت جای خالی او را در زندگی خود احساس می کند اقدام به خرید خدمتی می کند که با تحلیل اطلاعات شخصی موجود در بستر فضای مجازی اقدام به تحلیل فرد می کند و بدیل آن فرد را در بستر فضای مجازی به همسرش ارائه می دهد حال زن می تواند در زمان های مختلف با شوهر خود ارتباط داشته باشد اما مسئله در اینجا به پایان نمی رسد و زنی که مشتاق شده تا از فناوری بیش از پیش استفاده کند. از فناوری پیشرفته تری بهره مند می شود و این هویت تحلیل شده اکنون به جسم یک انسان واره می آید تا زن بتواند حس در کنار شوهر بودن خود را به نهایت ارضاء برساند، اما در ادامه فیلم شاهد چالش های مختلفی هستیم که از تعامل این انسان واره با زن رخ می دهد، چالش هایی که به واسطه فهم ماشینی از شخصیت انسان رخ می دهد و عدم تطابق کامل با ویژگی های همسر واقعی که زن را مورد آزار قرار می دهد. نکته بسیار مهمی که در این جا حائز اهمیت است، آن است که بازسازی یک فرد از حیث نوع تفکرش(تاکنون) و کدنویسی آن در قالب هوش مصنوعی و استفاده از ژن های فرد برای بازگرداندن جسم او عملی ناظر به گذشته است و لزوما فرد جدید ساخته شده را دارای شخصیتی فعال و قوه خلاقیت در موقعیت های جدید نمی کند.

جاودانگی مجازی از دیدگاه فلسفه اسلامی

فلاسفه اسلامی معتقدند که روح انسان فراتر از اندیشه و یا جسم او است، فلذا با تحلیل و بررسی ویژگی های فکری و جسمی یک فرد و بارگذاری آن در بستر یک جسم یا پلتفرم مجازی دیگر، قادر به این نخواهیم بود که زندگی جدیدی به او دهیم، بلکه روح انسان است که حقیقت یک انسان را شکل می دهد و روح نیز امری فرا مادی و غیر ماهیت پذیر است. از این رو است که روح انسان قابل تحلیل نبوده و قابلیت بارگذاری بر پلتفرم های مجازی را ندارد.اما شاید بتوان یک سوال ماهرانه مطرح کرد؛ اگر بتوان در محیط آزمایشگاه به وسیله فناوری های ژنتیکی، انسانی با مشابهت های جسمانی یک فرد ساخت، آیا قادر خواهیم بود که روح او را از جسم اصلی به جسم دیگری منتقل کنیم؟

با توجه به برخی مبانی فلسفی که قائلند که روح یک حقیقت واحدی از عالم معناست که بر اجسام مختلف به ظرفیت های مختلف تعلق می گیرد، حال اگر دو جسم داشته باشیم که هر دو ظرفیت روح پذیری کاملا مشابهی داشته باشند، این امکان وجود دارد که روح توانایی انتقال بین این دو جسم را داشته باشد. اما شاید در پاسخ بتوان گفت، این جسم وقتی به این حد از قابلیت برای دریافت روح می رسد، در همان زمان روح به آن تعلق می گیرد و درست است که این دو جسم شباهت های زیادی با یکدیگر دارند، اما نمی توان گفت عیناً یکسان هستند، و حتی اگر یکسان نیز باشند، بالاخره دو شیء متفاوت هستند که حداقل از نظر مکانی با یکدیگر تفاوت دارند. نکته دیگر این است که وقتی حقیقت روح مربوط به باطن عالم و مربوط به عالم مجردات است، آیا با چنین فناوری هایی که ذاتا مادی هستند، می توان روح انسانی را انتقال داد؟ از نظر فلاسفه اسلامی عالم مجردات است که بر این عالم سیطره وجودی دارد و دریافت و ضبط این روح عملا با فناوری های مادی شدنی نیست.

پیشنهادها

در پایان جهت بررسی امکان سنجی فرضیه جاودانگی مجازی، پیشنهادها و سوالاتی برای پژوهش های بیشتر جهت تبیین مسئله مطرح می شود. اولا فناوری های نوین زیستی در تحقق جاودانگی مجازی به کمک فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و هوش مصنوعی آیند، ثانیا نسبت میان جسم، روح، ذهن و شخصیت مشخص شده و میزان انتقال پذیری آن ها مورد بررسی قرار گیرد، ثالثا میزان موفقیت روش های تحلیل داده در بازنمایی شخصیت و لایه های درونی انسان ها مورد پژوهش قرار گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا