تحلیل و ارزشیابی خط‌ مشی فضای مجازی

مروری بر استراتژی های صنعت فناوری اطلاعات ایران

امروزه وابستگی زندگی انسان معاصر به پلتفرم‌های فضای مجازی بر کسی پوشیده نیست، زیست انسانی در شهرها و به‌ویژه کلان‌شهرها دیگر بدون خدمات فضای مجازی محال می‌نماید و توسعه زیرساخت‌های فناوری ارتباطات و اطلاعات لازمه تنفس و شرط حیات در چنین جامعه‌ای است تا جایی که زیرساخت‌های فاوا در قلمرو زیرساخت‌های حیاتی قرار گرفته است.

اکنون که در روزهای آغازین دولت سیزدهم قرار داریم، ضروری است تا مروری بر استراتژی‌های صنعت فناوری اطلاعات ایران داشته باشیم و ضمن درس‌آموزی از مسیری که در دولت ۱۱ و ۱۲ پیموده‌ایم، پیشنهادهای سیاستی خویش را پیش روی دولت سیزدهم و وزیر جدید ارتباطات و فناوری اطلاعات و معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری قرار دهیم تا مبادا در پایان ۴ سال پیش رو نیز دوباره در حسرت فرصت سوزی‌ها و خسارت‌ها بمانیم.

آنچه در ادامه خواهد آمد، بازنشر مصاحبه اخیری است که با خبرگزاری آنا داشته‌ام.

۱. باتوجه به فعالیت‌های انجام شده سوی دولت(وزارت ارتباطات) در توسعه زیرساخت‌های ارتباطی جایگاه کنونی صنعت فناوری اطلاعات ایران در منطقه غرب آسیا و جهان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابتدا باید تعریفمان از صنعت را روشن کنیم؛ معمولاً در رشته‌های اقتصاد و بازرگانی میان صنعت و بازار تفکیک قائل می‌شوند و سویه عرضه و تولید را «صنعت» و سویه تقاضا و مصرف را «بازار» می‌نامند.

دهه ۱۳۹۰ و با بروز و فراگیری نسل سوم و چهارم ارتباطات همراه در کشور، سویه بازار به‌شدت تحریک‌شده و توسعه‌ای تحولی داشتیم به حدی که بازارهای متعددی ذیل بحث اقتصاد دیجیتال در کشور شکل گرفت، اما متأسفانه از سویه «صنعت» غفلت شد و این غفلت یک خطای راهبردی بود که صدمات و لطمات زیادی را بر کشور وارد کرده است. شاخص‌هایی هم که معمولاً برای گزارش عملکرد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات استفاده می‌شود عموماً همگی سمت بازار و نه صنعت را نشان می‌دهند، شاخص‌هایی مانند کاهش شکاف دیجیتال، ضریب نفوذ اینترنت و گوشی‌های هوشمند همگی شاخص‌های سمت بازار و به‌ویژه لایه دسترسی شبکه هستند و شاخص‌هایی که سمت عرضه و صنعت را گزارش می‌کنند، به‌شدت مغفول مانده‌اند.

به عقیده بنده زمانی که صحبت از سویه صنعت می‌کنیم، بایستی پیش از اینکه انگشت اتهام را به سمت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نشانه برویم، به عملکرد معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری بپردازیم؛ اتفاقاً به نسبت سایر بازیگران، وزارت ارتباطات در بخش زیرساخت (بویژه دسترسی) اقدامات خوبی را انجام داده است و نشانه آن را هم ما در زمان قطعی اینترنت در حوادث آبان ماه سال ۱۳۹۸ دیدیم اما آنچه محل اشکال است، عقب ماندن جریان علم و فناوری و به‌تبع آن صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور است که وظیفه اصلی معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری نیز بود اما به‌جای پرداختن به این وظیفه اصلی بر تجاری‌سازی خدمات متمرکز شد و شرایط تحریم و تنگناهای اقتصادی، منابع زیادی از کشور را هدر داد.

اگر بخواهیم این موضوع را دقیق‌تر شرح دهیم بایستی به عقبه سیاستی اقتصاد دانش‌بنیان توجه کنیم. در جریان سیاستی اوایل دهه ۱۳۹۰ مسائلی نظیر اقتصاد نفتی، دولت ناکارآمد و بیکاری فزاینده ازجمله مواردی بود که کشور را به سمت سیاست کلی حمایت از اقتصاد دانش‌بنیان رساند. ایده اصلی این بود که به‌جای آنکه منابع خام و سرمایه، ایجادکننده ارزش‌افزوده باشند؛ دانش و سرمایه انسانی دارای دانش آن را ایجاد نمایند. آنچه در عمل رخ داد، ابتدا اکتفا کردن به صنایع با فناوری‌های پیشرفته و سپس تأکید بر فناوری اطلاعات و ارتباطات، از میان حوزه‌های مختلف دانشی بود؛ اما این، همه‌ی فروکاهش در اقتصاد دانش‌بنیان نبود، گام بعدی، عقب‌نشینی از حوزه‌های تولیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. به‌عبارتی‌دیگر، در شرایطی که انتظار می‌رفت سرمایه‌گذاری خوبی برای کاهش وابستگی کشور در صنعت فاوا و لایه‌های مختلف شبکه صورت پذیرد  اما عمده جوانان نوآور و فارغ‌التحصیلان مستعد، لایه خدمات اقتصاد دیجیتال را برگزیدند و سهولت کسب‌وکار در این حوزه همراه با تأکیدهای فراوان دولت به‌ویژه در معاونت علمی مزید بر علت شده و فروکاهش بعدی در اقتصاد دانش‌بنیان شکل گرفت که به‌جای تأکید بر شرکت‌های دانش‌بنیان تولیدی در حوزه فاوا، شرکت‌هایی که از فاوا برای خدمات خود استفاده می‌کنند (تجارت الکترونیک) ارج یافتند و توسعه شتابانی گرفتند. اگر زنجیره علم و فناوری را، از علوم بنیادی تا علوم کاربردی و سپس فناوری و تجارت در نظر بگیریم، معاونت علمی ریاست جمهوری در دولت ۱۱ و ۱۲ جریان علم و فناوری را به انتهای زنجیره، یعنی بخش «تجارت» آن فروکاست؛ که متأسفانه در بخش تجارت هم تمرکز بر عرصه خدمات بوده است که جز مصرف‌گرایی آورده‌ای برای کشور نداشته است.

شکل شماره (۱): فروکاهش در اقتصاد دانش‌بنیان

۲. برنامه‌های دولت جدید و تمرکز بر توسعه و تکمیل شبکه ملی اطلاعات را بر ارتقای جایگاه بین‌المللی صنعت فناوری اطلاعات و کسب‌وکارهای نوپا  تا چه میزان مؤثر می‌دانید؟

اگر دولت جدید شبکه ملی اطلاعات را آن‌گونه که در اسناد بالادستی و مصوب شورای عالی فضای مجازی طراحی‌شده است دنبال نماید، می‌توانیم امید بسیاری در ارتقای جایگاه بین‌المللی صنعت فاوای کشور داشته باشیم.

بنده بر اساس کار پژوهشی در خصوص شبکه‌های ملی اطلاعات در کشورهای مختلف غربی و شرقی به شما عرض می‌کنم که آخرین سند مصوب شورای عالی فضای مجازی در خصوص شبکه ملی اطلاعات که مصوب آذرماه ۱۳۹۹ است و با عنوان طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات منتشر شده است، در مقایسه با شبکه‌های ملی سایر کشورها پیشرفتگی و قوت قابل‌توجهی دارد و حتی در برخی طراحی‌ها بی‌نظیر است. همچنین با توجه به اینکه در معماری شبکه ملی اطلاعات، فراتر از زیرساخت تاریک و روشن شبکه به لایه‌های بالاتر نیز توجه شده است، می‌توان امیدوار بود که عموم استارت‌آپ‌های حوزه فضای مجازی چه در لایه زیرساخت و چه لایه‌های خدمات و محتوا امکان رشد و توسعه را خواهند داشت. البته ذکر این نکته ضروری است که رشد شرکت‌های نوپا در لایه محتوا به‌ویژه در سطح بین‌الملل قطعاً شتاب بیشتری خواهد داشت، علت آن‌هم روشن است، به دلیل اینکه کسب‌وکار این شرکت‌ها محدودیت‌های جغرافیایی و لجستیکی بخش خدمات و تجارت الکترونیک را برای فعالیت‌های فرامرزی نخواهد داشت و همچنین نقاط قوت اصلی جمهوری اسلامی ایران نیز در بخش محتوا و ارزش‌های ایرانی و اسلامی است که قدرت و مزیت رقابتی را برای این کسب‌وکارها فراهم می‌کند.

۳.در مسیر توسعه اقتصاد دیجیتال استفاده از ابزارهای دیپلماسی و ارتباط با کشورهای صاحب‌نام در حوزه فناوری تا چه میزان می‌تواند باعث افزایش بازدهی صنعت فناوری اطلاعات ایران شود؟

باز احساس می‌کنم شما واژه‌هایی مانند، اقتصاد، صنعت و فناوری را دقیق به کار نمی‌گیرید به‌هرحال اگر زنجیره علم و فناوری را، از علوم بنیادی تا علوم کاربردی و سپس فناوری و تجارت در نظر بگیریم لزوماً شکل‌گیری اقتصاد دیجیتال به معنای شکل‌گیری صنعت آن در کشور نیست و به فرض شما می‌توانید یک شبکه پیشرفته‌ای از ارتباطات و دیتا داخل کشور داشته باشید، زنجیره اقتصادی آن‌هم در سویه‌های عرضه و تقاضا کامل باشد اما صنعت نشده باشد. صنعت زمانی خواهد بود که شما عنصر درون‌زایی در تولید فناوری را داشته باشید و بتوانید با تکیه‌بر توان داخلی این اقتصاد را شکل دهید. با این مقدمه بایستی اشاره کنیم که یکی از سریع‌ترین و کوتاه‌ترین راهکارهای ایجاد صنعت فناوری اطلاعات در ایران، انتقال فناوری (نه کاربست فناوری) به کشور و بومی‌سازی آن است و اگر بخواهیم به‌قاعده زنجیره علم و فناوری عمل کنیم و از علوم پایه و بنیادی شروع کنیم تا به فناوری و صنعت برسیم قطعاً در کوتاه‌مدت به نتیجه نخواهیم رسید اما می‌توانیم در قالب انواع قراردادهای همکاری، مشارکت و … پروژه‌های بزرگی را با شرکت‌های بنام و صاحب صنعت در حوزه فناوری اطلاعات منعقد نماییم و دست‌یابی به صنعت را از مسیر انتقال فنّاوری دنبال نماییم که در این صورت ابزار دیپلماسی نقش اصلی را خواهد داشت.

البته تصور ناقصی که از دیپلماسی سایبری در کشور وجود دارد، این ابزار مهم را محدود به توسعه بازار برای شرکت‌های تجارت الکترونیک و حضور در بازارهای فراملی می‌کند اما اگر شما حقیقتاً دنبال صنعت فناوری اطلاعات باشید باید توجه متوازنی به بازار و فناوری داشته باشید که در این صورت دیپلماسی شما صرفاً صرف قراردادهای ارائه خدمات فرامرزی نمی‌شود بلکه به انتقال تکنولوژی می‌انجامد.

۴. طبق سند معماری شبکه ملی اطلاعات تا سال ۱۴۰۴ ایران باید به هاب ارتباطی در منطقه تبدیل شود آیا دستیابی به چنین هدفی صرفا با افزایش کمی و کیفی فناوری‌های بومی امکان‌پذیر است؟

هاب ارتباطی منطقه هدف‌گذاری خوبی است اما اگر شما راهبرد خود را صرفاً در لایه ارتباطات و دسترسی طراحی کنید به‌شدت آسیب‌پذیر خواهید بود و دشمن می‌تواند به‌راحتی شما را از صحنه حذف کند کما اینکه الآن هم آمریکا و شرکت‌های وابسته به آن مراکز تبادل ترافیک بزرگی را در اطراف ایران ایجاد کرده‌اند تا مزیت‌های ارتباطی ایران در منطقه را سلب نمایند و به‌صورت حداکثری قدرت بازدارندگی ایران را که از ترانزیت ترافیک ایجاد می‌شود به صفر برسانند. بنابراین سؤال این‌طور می‌شود که چگونه هاب منطقه شدن را تأمین نماییم؛ در پاسخ بایستی گفت زمانی ما می‌توانیم از مزیت‌های این ایده استفاده نماییم که بتوانیم گرانش ترافیکی خود را بر اساس گرانش محتوایی و حتی در آینده گرانش خدماتی ایجاد نماییم. به‌عبارت‌دیگر اگر هاب منطقه شدن را صرفاً در مزیت‌های زیرساختی دنبال نماییم، برای دشمنان و حتی رقبای ما، امکان جایگزینی به‌راحتی فراهم است و به دلیل قدرت بازدارندگی که ایده هاب شدن دارد قطعاً مواجهه خواهند کرد و کرده‌اند، اما اگر هاب منطقه شدن را در لایه‌های بالاتر از زیرساختی یعنی در لایه محتوا و خدمات دنبال نماییم در این صورت به‌راحتی قابل‌حذف و خنثی کردن اثر ایران نخواهند بود و در این صورت فناوری‌های بومی ما اعم از فناوری‌های سخت و نرم رشد و توسعه خواهند داشت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا